در پی شروع عملیات جدید نیروی انتظامی ، بابا طاهر عریان تغییر نام داد : بابا طاهر کت و شلواری
Wednesday, June 22, 2011
اصلاح طلبان بدانند : ولایت فقیه ، مرز میان مردم و حاکمیت است ! نقطه سر خط
نوشتار کوتاهم را با این جمله آغاز می کنم :
من ، بعنوان یک ایرانی آزادیخواه ، در انتخاباتی شرکت می کنم که در آن کاندیداها بتوانند به وضوح ولایت فقیه را رد کنند و از صافی شورای نگهبان نیز بگذرند .
در واقع با توجه به آنچه در طول دو سال اخیر بر سر مردم کشورمان آمده و هنوز هم می آید ، باید همگان ( بخصوص اصلاح طلبان حکومتی و آنانکه خود را دلسوز نظام و انقلاب می دانند ! ) به این نتیجه رسیده باشند که تا این رژیم و این قانون اساسی و در رأس آن ولایت فقیه برقرار است ، هرگز نمی توان به برگزاری هیچ انتخابات آزادی امید بست .
در این میان اگر کسی می خواهد تنها با لفاظی و بازی با کلمات و دلخوش کردن به اختلافات صوری و ظاهری جناحهای درگیر قدرت ، مردم را به شرکت در انتخابات دعوت کند ، تلاش بیهوده می کند و بقول معروف " آب در هاون می کوبد " .
واقعیت این است که در ایران امروز ( به سالهای قبل کاری ندارم که مردم از سر خوشبینی همیشه کورسوی امیدی به تغییر اوضاع داشتند و صد البته نشد ) بر کسی پوشیده نیست که مقوله " ولایت فقیه " مرز میان مردم و حاکمیت است به این معنا که هر کس در اردوگاه مردم است نمی تواند به اندیشه سیاسی معتقد به ولایت فقیه تعلق داشته باشد و هر کس - به هر بهانه و با هر توجیهی - خود را کماکان معتقد به ولایت فقیه می داند ، علی الاصول نمی تواند داعیه دار نمایندگی مردم باشد .
خطابم در این نوشتار ، بیشتر آن دسته از فعالین سیاسی است که دانسته یا ندانسته بر طبل انتخابات مجلس می کوبند و باصطلاح باد در بادبان کشتی نظام می دمند . اینان باید بدانند ( البته اگر تا حالا نفهمیده اند باید در سلامت عقل شان شک کرد ) که مردم ، گول بازی های سیاسی نظام را نمی خورند و دست رژیم را در پس پرده تمامی این اختلافات ظاهری و نمایش های تبلیغاتی مبنی بر سلامت انتخابات ، می بینند . بنابراین ، توصیه می کنم که این جماعت یا میدان سیاست را ترک کرده و عزت و شرفشان را محفوظ نگه دارند یا اگر کماکان اصرار دارند که دستی در قدرت داشته باشند و ولایت فقیه را قبول داشته باشند ، روی بخش انتخابی آن ( انتخاب بمعنای واقعی نه با تقلب ) حساب باز نکنند .
چنانکه در جایی دیگر هم نوشته ام باید میان رأی مردم و مقوله " ولایت فقیه " یکی را برگزینند .
حال این شما و این میدان مبارزات انتخاباتی : یا آزاده باشید و با مردم یا نوکر ولایت فقیه باشید و دیگر دم از مردم نزنید
من ، بعنوان یک ایرانی آزادیخواه ، در انتخاباتی شرکت می کنم که در آن کاندیداها بتوانند به وضوح ولایت فقیه را رد کنند و از صافی شورای نگهبان نیز بگذرند .
در واقع با توجه به آنچه در طول دو سال اخیر بر سر مردم کشورمان آمده و هنوز هم می آید ، باید همگان ( بخصوص اصلاح طلبان حکومتی و آنانکه خود را دلسوز نظام و انقلاب می دانند ! ) به این نتیجه رسیده باشند که تا این رژیم و این قانون اساسی و در رأس آن ولایت فقیه برقرار است ، هرگز نمی توان به برگزاری هیچ انتخابات آزادی امید بست .
در این میان اگر کسی می خواهد تنها با لفاظی و بازی با کلمات و دلخوش کردن به اختلافات صوری و ظاهری جناحهای درگیر قدرت ، مردم را به شرکت در انتخابات دعوت کند ، تلاش بیهوده می کند و بقول معروف " آب در هاون می کوبد " .
واقعیت این است که در ایران امروز ( به سالهای قبل کاری ندارم که مردم از سر خوشبینی همیشه کورسوی امیدی به تغییر اوضاع داشتند و صد البته نشد ) بر کسی پوشیده نیست که مقوله " ولایت فقیه " مرز میان مردم و حاکمیت است به این معنا که هر کس در اردوگاه مردم است نمی تواند به اندیشه سیاسی معتقد به ولایت فقیه تعلق داشته باشد و هر کس - به هر بهانه و با هر توجیهی - خود را کماکان معتقد به ولایت فقیه می داند ، علی الاصول نمی تواند داعیه دار نمایندگی مردم باشد .
خطابم در این نوشتار ، بیشتر آن دسته از فعالین سیاسی است که دانسته یا ندانسته بر طبل انتخابات مجلس می کوبند و باصطلاح باد در بادبان کشتی نظام می دمند . اینان باید بدانند ( البته اگر تا حالا نفهمیده اند باید در سلامت عقل شان شک کرد ) که مردم ، گول بازی های سیاسی نظام را نمی خورند و دست رژیم را در پس پرده تمامی این اختلافات ظاهری و نمایش های تبلیغاتی مبنی بر سلامت انتخابات ، می بینند . بنابراین ، توصیه می کنم که این جماعت یا میدان سیاست را ترک کرده و عزت و شرفشان را محفوظ نگه دارند یا اگر کماکان اصرار دارند که دستی در قدرت داشته باشند و ولایت فقیه را قبول داشته باشند ، روی بخش انتخابی آن ( انتخاب بمعنای واقعی نه با تقلب ) حساب باز نکنند .
چنانکه در جایی دیگر هم نوشته ام باید میان رأی مردم و مقوله " ولایت فقیه " یکی را برگزینند .
حال این شما و این میدان مبارزات انتخاباتی : یا آزاده باشید و با مردم یا نوکر ولایت فقیه باشید و دیگر دم از مردم نزنید
Sunday, June 12, 2011
لزوم تمرکز جنبش سبز بر ادامه پیگیر تجمعات اعتراضی بخصوص در روزهای جمعه
دومین سالگرد 22 خرداد گامی بزرگ در ادامه مبارزات حق طلبانه مردم آزادیخواه کشور با رژیم سفاک جمهوری اسلامی بود . دیگر کسی نیست که نداند که این مردم به چیزی کمتر از سرنگونی این رژیم راضی نخواهند بود و هر کسی را که بخواهد بر ماندگاری این رژیم تأکید کند بشدت از خود طرد خواهند کرد چرا که دیگر جایی برای اصلاح نمانده است . متأسفانه مرگ هدی صابر نیز آخرین پرده از جنایت های این رژیم بود که دوست و دشمن را با تأثر انداخت چرا که این مرد آزادیخواه از جمله شریف ترین و صبور ترین مبارزین راه آزادی بود که با همه نجابتش او را نیز نتوانستند تحمل کنند . پیامی که مرگ هدی صابر برای ا- بخصوص - اصلاح طلبان حکومتی داشت این بود که رژیم جمهوری اسلامی فقط و فقط به بقای خود می اندیشد و در این راستا از قربانی کردن هیچکس و هیچ چیز فروگذار نخواهد کرد .
چنانچه پیش از این نیز بارها گفته ام رمز پیروزی جنبش سبز در پویایی آن است و نباید به هیچ قیمت یک قدم به عقب برگردد . دشمن از کوچکترین فرصتها نیز استفاده خواهد کرد و به محض آن که مجال نفس کشیدن پیدا کند دست به جنایتی جدید خواهد زد . در این راستا ، ضمن ستایش تحرک کم نظیر مردم در سالگرد کودتای انتخاباتی تأکید می کنم که بهترین فرصت برای نشان دادن قدرت واقعی این جنبش و در صحنه ماندن آن روزهای جمعه است که بدلیل انجام مراسم نمایشی نماز جمعه ، ضریب ریسک و خطر را بشدت پایین می آورد و رژیم را به اصطلاح آچمز خواهد کرد . برگزاری یک نماز جمعه با جمعیت میلیونی در مقایسه چند هزار نفری که بصورت مستمر و هر هفته در این مراسم شرکت می کنند این حسن را دارد که اولاً قدرت واقعی مردم با خودشان نشان خواهد دارد و ثانیاً رژیم را در موقعیتی قرار خواهد داد که بقول معروف هیچ غلطی نخواهد توانست بکند . مطئنم که اگر جنبش سبز نهایتاً به این نتیجه برسد که می تواند از این فرصت طلایی استفده کند ( که من معتقدم می تواند ) ظرف کمتر از چند ماه تکلیف رژیم را روشن خواهد کرد و حق ، نهایتاً به حقدار خواهد رسید . باز هم در این باره خواهم نوشت .
زنده باد آزادی و پاینده باد ایران
چنانچه پیش از این نیز بارها گفته ام رمز پیروزی جنبش سبز در پویایی آن است و نباید به هیچ قیمت یک قدم به عقب برگردد . دشمن از کوچکترین فرصتها نیز استفاده خواهد کرد و به محض آن که مجال نفس کشیدن پیدا کند دست به جنایتی جدید خواهد زد . در این راستا ، ضمن ستایش تحرک کم نظیر مردم در سالگرد کودتای انتخاباتی تأکید می کنم که بهترین فرصت برای نشان دادن قدرت واقعی این جنبش و در صحنه ماندن آن روزهای جمعه است که بدلیل انجام مراسم نمایشی نماز جمعه ، ضریب ریسک و خطر را بشدت پایین می آورد و رژیم را به اصطلاح آچمز خواهد کرد . برگزاری یک نماز جمعه با جمعیت میلیونی در مقایسه چند هزار نفری که بصورت مستمر و هر هفته در این مراسم شرکت می کنند این حسن را دارد که اولاً قدرت واقعی مردم با خودشان نشان خواهد دارد و ثانیاً رژیم را در موقعیتی قرار خواهد داد که بقول معروف هیچ غلطی نخواهد توانست بکند . مطئنم که اگر جنبش سبز نهایتاً به این نتیجه برسد که می تواند از این فرصت طلایی استفده کند ( که من معتقدم می تواند ) ظرف کمتر از چند ماه تکلیف رژیم را روشن خواهد کرد و حق ، نهایتاً به حقدار خواهد رسید . باز هم در این باره خواهم نوشت .
زنده باد آزادی و پاینده باد ایران
Friday, June 3, 2011
خنده دار است : انقلاب مردم سوریه در آستانه پیروزی است اما جمهوری کثیف اسلامی هنوز هم خفه خون گرفته است
در عصر ارتباطات هستیم . عصری که اخبار و اطلاعات از کوچکترین منافذ هم عبور می کنند و خود را به خواننده و بیننده و شنونده می رسانند . عصری که روز بروز از تاریکی ها کم شده و بر روشنایی ها افزوده می شود . عصری که اینترنت بلای جان رژیم های تمامیت خواه و دیکتاتور شده است . عصری که دیگر نمی توان با بستن مرز و سانسورهای خبر جلوی نشر اخبار را گرفت . بقول ظریفی که می گفت : این روزها اخبار مانند هوا می ماند ، همه جا هست حتا در فضای خلاء .
همه این مقدمه را گفتم که یادآوری کنم که به شهادت اخبار رسانه خارجی و فیلم های منتشره در فضای اینترنت ، مردم سوریه جند قدم تا پیروزی نهایی فاصله ندارند . شورای رهبری شان با حضور بیش از 300 نفر تشکیل جلسه داده و عزم بر ساقط کردن رژیم "بنی اسد" گرفته اند . با تمام این اوضاع و احوال ، رژیم جمهوری اسلامی هنوز هم که هنوز است در مورد اخبار مربوط به "کشور دوست و برادر سوریه" خفه خون مطلق گرفته و لام تا کام سخنی نمی گوید .
دردناکی اوضاع و احوال مردم سوریه از یک طرف و مسخره آمیز بودن شیوه عمل جمهوری اسلامی از طرف دیگر ، باعث می شود که مردم ما هم هر روز عزمشان را در براندازی جمهوری اسلامی جزم تر کنند .
زند باد آزادی
همه این مقدمه را گفتم که یادآوری کنم که به شهادت اخبار رسانه خارجی و فیلم های منتشره در فضای اینترنت ، مردم سوریه جند قدم تا پیروزی نهایی فاصله ندارند . شورای رهبری شان با حضور بیش از 300 نفر تشکیل جلسه داده و عزم بر ساقط کردن رژیم "بنی اسد" گرفته اند . با تمام این اوضاع و احوال ، رژیم جمهوری اسلامی هنوز هم که هنوز است در مورد اخبار مربوط به "کشور دوست و برادر سوریه" خفه خون مطلق گرفته و لام تا کام سخنی نمی گوید .
دردناکی اوضاع و احوال مردم سوریه از یک طرف و مسخره آمیز بودن شیوه عمل جمهوری اسلامی از طرف دیگر ، باعث می شود که مردم ما هم هر روز عزمشان را در براندازی جمهوری اسلامی جزم تر کنند .
زند باد آزادی
سوری ها هم توانستند سیصد نفر را زیر یک سقف جمع کنند و ما هنوز اندر خم یک کوچه ایم
رسانه ها : شورای مقومت ملی سوریه با حضور 300 نفر در ترکیه تشکیل جلسه داد و ...
شاید این خبر یا مشابه آن را دیده باشید . شورایی از مخالفین دولت بشار اسد با حضور 300 نفر در ترکیه تشکیل شد و پس از دو روز منجر به صدور یک بیانیه شد . کاری به محتویات بیانیه ندارم اما آنچه به نظرم بسیار جالب آمد این بود که سوری ها هم توانستند 300 نفر را در زیر یک سقف گرد هم بیاورند و یک مجموعه متحد تشکیل دهند ، کاری که ما سالهاست در پی آنیم و هنوز هم نتوانسته ایم 30 نفر را با هم در یک جا جمع کنیم .
آری دوستان ، یکی از بزرگترین مشکلات امروز ما ایرانیان دقیقاً همین است : نبود اتحاد و ضعف کار تشکیلاتی و مشارکت پذیری !
سی و دو سال است داریم با جمهوری اسلامی مبارزه می کنیم و همواره با تضعیف یکدیگر به تقویت پایه های رژیم پرداخته ایم . کسی ، کسی را قبول ندارد ! همه خود را حق مطلق می دانند و قص علیهذا ...
به هر حال امیدوارم روزی فرا رسد که با کنار گذاشتن توهمات تاریخی و کم کردن از میزان نخوت و غرور کاذبی که داریم چشممان را به روی واقعیت گشوده و دیگران را هم ببینیم و بشنویم و فراموش نکنیم که دشمن جباری چون جمهوری اسلامی تنها با اتحاد ما از بین می رود .
زنده باد آزادی
شاید این خبر یا مشابه آن را دیده باشید . شورایی از مخالفین دولت بشار اسد با حضور 300 نفر در ترکیه تشکیل شد و پس از دو روز منجر به صدور یک بیانیه شد . کاری به محتویات بیانیه ندارم اما آنچه به نظرم بسیار جالب آمد این بود که سوری ها هم توانستند 300 نفر را در زیر یک سقف گرد هم بیاورند و یک مجموعه متحد تشکیل دهند ، کاری که ما سالهاست در پی آنیم و هنوز هم نتوانسته ایم 30 نفر را با هم در یک جا جمع کنیم .
آری دوستان ، یکی از بزرگترین مشکلات امروز ما ایرانیان دقیقاً همین است : نبود اتحاد و ضعف کار تشکیلاتی و مشارکت پذیری !
سی و دو سال است داریم با جمهوری اسلامی مبارزه می کنیم و همواره با تضعیف یکدیگر به تقویت پایه های رژیم پرداخته ایم . کسی ، کسی را قبول ندارد ! همه خود را حق مطلق می دانند و قص علیهذا ...
به هر حال امیدوارم روزی فرا رسد که با کنار گذاشتن توهمات تاریخی و کم کردن از میزان نخوت و غرور کاذبی که داریم چشممان را به روی واقعیت گشوده و دیگران را هم ببینیم و بشنویم و فراموش نکنیم که دشمن جباری چون جمهوری اسلامی تنها با اتحاد ما از بین می رود .
زنده باد آزادی
Wednesday, June 1, 2011
آقای خاتمی ! بر سر جنازه ای نشسته و دعا می کنید که امیدی به زنده شدنش نیست . لطفاً بیدار شوید
جناب آقای خاتمی عزیز ،
آنچه در روز چهارشنبه در جریان تشییع جنازه شادروان سحابی رخ داد و نهایتاً منجر به جان باختن دختر ایشان شد ، هیچ چیزی نمیتواند باشد بجزبارزترین نشانه اضمحلال و فروپاشی جمهوری اسلامی !
واقعیت آن است که حکومتی که به آینده خود ذره ای امیدوار باشد و از جانب مردم احساس نا امنی نکند ، هرگز حاضر نخواهد شد دست به چنین اقدامی بزند و با برهم زدن یک مراسم ساده تشییع جنازه و فشار بر خانواده مرحوم ، کار را به جایی برساند که دیدیم و شنیدید .
رژیم جمهوری اسلامی که شما - با انگیزه های خیرخواهانه - همیشه مدافعش بوده اید یک جنازه متحرک بیش نیست و هیچ امیدی نیز به آینده آن نمی رود .
حکایت این روزهای شما ، حکایت دعا خوان ساده و بی آلایشی را میماند که به امید گرفتن شفای عاجل بر سر جنازه ای نشسته و دعای شفا می خواند غافل از اینکه بیمار او روزها و بلکه سالهاست که جان به جان آفرین تسلیم کرده است و اگر او می خواهد واقعاً کار مفیدی انجام دهد بهتر است دست به کار خواندن سوره فاتحه و الرحمان و یاسین شود .
آقای خاتمی عزیز ،
جمهوری اسلامی ( یا بقول شما : نظام ) به پایان کارش رسیده است و توصیه می کنم شما نیز بیش از این اعتبار اندک و بسختی بدست آمده خود را خرج آن نکنید . این روزها ملاک همراهی با خواست و رأی مردم ایران چیزی نیست جز اعلام برائت کردن از خمینی و خامنه ای و رژیم سفاک و جنایتکار جمهوری اسلامی !
من آنچه شرط بلاغ بود با تو گفتم ، تو خواهی از آن پند گیر خواه ملال !
پاینده ایران و زنده باد آزادی
آنچه در روز چهارشنبه در جریان تشییع جنازه شادروان سحابی رخ داد و نهایتاً منجر به جان باختن دختر ایشان شد ، هیچ چیزی نمیتواند باشد بجزبارزترین نشانه اضمحلال و فروپاشی جمهوری اسلامی !
واقعیت آن است که حکومتی که به آینده خود ذره ای امیدوار باشد و از جانب مردم احساس نا امنی نکند ، هرگز حاضر نخواهد شد دست به چنین اقدامی بزند و با برهم زدن یک مراسم ساده تشییع جنازه و فشار بر خانواده مرحوم ، کار را به جایی برساند که دیدیم و شنیدید .
رژیم جمهوری اسلامی که شما - با انگیزه های خیرخواهانه - همیشه مدافعش بوده اید یک جنازه متحرک بیش نیست و هیچ امیدی نیز به آینده آن نمی رود .
حکایت این روزهای شما ، حکایت دعا خوان ساده و بی آلایشی را میماند که به امید گرفتن شفای عاجل بر سر جنازه ای نشسته و دعای شفا می خواند غافل از اینکه بیمار او روزها و بلکه سالهاست که جان به جان آفرین تسلیم کرده است و اگر او می خواهد واقعاً کار مفیدی انجام دهد بهتر است دست به کار خواندن سوره فاتحه و الرحمان و یاسین شود .
آقای خاتمی عزیز ،
جمهوری اسلامی ( یا بقول شما : نظام ) به پایان کارش رسیده است و توصیه می کنم شما نیز بیش از این اعتبار اندک و بسختی بدست آمده خود را خرج آن نکنید . این روزها ملاک همراهی با خواست و رأی مردم ایران چیزی نیست جز اعلام برائت کردن از خمینی و خامنه ای و رژیم سفاک و جنایتکار جمهوری اسلامی !
من آنچه شرط بلاغ بود با تو گفتم ، تو خواهی از آن پند گیر خواه ملال !
پاینده ایران و زنده باد آزادی
امروز در ایران ملاک همراهی با مردم ، اعلام برائت از خمینی ، خامنه ای و رژیم سفاک و جنایتکار جمهوری اسلامی است و لاغیر
با رژیم جنایتکاری طرف هستیم که تاریخ لنگه آن را هرگز به خود ندیده است ! میگیرندت ، به بند می کشندت ، مورد تجاوز و شکنجه قرار می دهندت ، می کشندت ، جنازه ات را هم می دزدند و مراسم تشییع جنازه ات را نیز مصادره می کنند و کسان و نزدیکانت را مورد ضرب و شتم قرار می دهند و می کشند و الی آخر ! این همان رژیمی است که با وعده بازگرداندن انسانیت به مردم ایران بر سر کار آمد ! وعده ای که توسط یک جنایتکار دزد داده شد و هرگز هم مورد مؤاخذه قرار نگرفت که آخر کو آن انسانیتی که شما ادعایش را دارید ؟ انسانیت که با جنگ و تجاوز و شکنجه و اعدام و سرکوب و فقر و فساد و فحشا و فلاکت و بدبختی و دریوزگی و آوارگی حاصل نمی آید ! آری ، خمینی همان کسی بود که انسانیت ما ایرانیان را به غارت برد و هیچکس هم صدایش درنیامد و همگان مهر سکوت مرگ بر لب زدند . خامنه ای هم خلف راستین آن جنایتکار است که با تکیه بر مشتی جنایتکار مزدور عرصه زندگی را بیش از پیش بر مردم این آب و خاک تنگ کرده است . پس ، پرواضح است که جبهه و صف مردم از صف این نامردمان همیشه جدا بوده و هست و هر آنکس که با مردم است با اینان نمی تواند باشد . بنابراین پر بیراه نیست اگر بگوییم : امروز در ایران ملاک همراهی با مردم ، اعلام برائت از خمینی ، خامنه ای و رژیم سفاک و جنایتکار جمهوری اسلامی است و لاغیر !
زنده باد آزادی
زنده باد آزادی
Subscribe to:
Posts (Atom)