Wednesday, November 24, 2010

یک روز یک مسیحی‌، يك بودایی، و يك مسلمان تصمیم میگیرند تا ببینند کدوم توی کارش بهتره

یک روز یک مسیحی‌، يك بودایی، و يك مسلمان تصمیم میگیرند تا ببینند کدوم توی کارش بهتره... به همین منظور، تصمیم میگیرند که هر کدوم به یک جنگل برند، یک "خرس" پیدا کنند و سعی‌ کنند اون "خرس" رو به دین خودشون دعوت کنند . بعد از مدتی‌، دور هم جمع میشند و از تجربه شون صحبت میکند... اول از همه مسيحي شروع به صحبت کرد :"وقتی‌ خرس رو دیدم، براش چند آیه از کتاب مقدس (درباره قدرت صلح، کمک و مهربانی به دیگران) خوندم و بهش آب مقدس پاشیدم. خرس اونقدر شیفته و مبهوت شد که قراره هفتهٔ دیگه اولین مراسم تشریف ش برگزار بشه".
بودایی گفت: "من خرسی رو کنار یک جوی آب توی جنگل دیدم..براش مقداری از کلمات آسمانی بودای بزرگ موعظه کردم. براش از قدرت ریاضت، تمرکز و قانون کارما) قانون عمل و عکس‌العمل رفتار آدمی‌) صحبت کردم. خرس آنقدر علاقه مند شده بود که به من اجازه داد غسل تعمید بدهمش و براش یک اسم مذهبی‌-بودایی انتخاب کنم".
پس از آن، هر دو به مسلمان نگاه کردند که روی تخت (و در حالی‌ که از سر تا پا بدنش توی گچ بود) دراز کشیده بود. او گفت :"هههممم...الان که به گذشته و اون روز فکر می‌کنم، میبینم که شاید نباید کارم رو با "ختنه کردن" شروع می‌کردم".


Monday, November 15, 2010

مسئولین محترم صدای آمریکا!اگر نیم ساعت بهتر از یک ساعت است پس یک ربع هم بهتر از نیم ساعت میتواند باشد

برنامه تفسیر خبر صدای آمریکا را هر شب به وقت تهران می بینیم . به شهادت انعکاس فراوانی که مباحث مطروحه در این برنامه بلافاصله در وبسایت ها پیدا می کند میتوان براحتی نتیجه گرفت که این برنامه بینندگان فراوانی دارد . دو هفته قبل در یک اقدام بیسابقه و بدون اطلاع قبلی تصمیم مسئولین صدای آمریکا مبنی بر کاهش زمان این برنامه از یک ساعت به نیم ساعت ، آنهم با هدف ارتقاء کیفیت !!! آن، به اطلاع مهمانان و شنوندگان عزیز ( !! ) رسانده شد . جای تعجب فراوان دارد که این مسئولین محترم بدون توجه به آراء مردم و کسب نظر از ایشان چنین اقدامی بعمل می آورند . وبسایت صدای آمریکا مدتهاست که مکانیزمی برای نظر خواهی از مردم و خوانندگانش دارد که حتا مسائل بسیار جزئی نیز در آن به رأی گذاشته میشود حال چگونه است که چنین تصمیم مهمی بدون نظرخواهی از علاقمندان این برنامه که پشتوانه اصلی آن هستند اتخاذ میشود - بقول قدیمی ها - الله اعلم ! در اینجا ضمن انتقاد صریح از جناب آقای بیژن فرهودی سردبیر محترم این برنامه و سرکار خانم درخشش و جناب آقای چالنگی ، نارضایتی شدید خود را نسبت به این تصمیم عجیب و غریب ابراز می دارم . شاید نیازی به یادآوری این موضوع نباشد که مردم ایران از این برنامه بعنوان یکی از منابع اصلی کسب خبر و تفسیر کارشناسان مختلف آن بعنوان پایه ای برای تحلیل علمی و منطقی خبرهای ایران و جهان استفاده می کنند و کاهش زمان آن به نیم ساعت به هیچ عنوان مورد رضایت نیست و نخواهد بود . بیم آن دارم که روزی فرا رسد که با توجیه " نیم ساعت بهتر از یک ساعت " شاهد این خبر باشیم که برای بهترتر! شدن برنامه مدت زمان آن را به یک ربع ساعت کاهش می دهند و در آینده برای به اوج رساندن کیفیت آن ، کلاً برنامه را حذف خواهند کرد . امیدوارم این تحلیل استقرائی بنده هرگز جامه عمل به خود نپوشد و گوش شنوایی برای این درددل موجود باشد . زنده باد آزادی بیان ، زنده باد اطلاع رسانی حرفه ای و صادقانه ، پاینده باد ایران دموکرات

Sunday, November 14, 2010

به نظر می آید که سایت بالاترین توسط ارتش سایبری جمهوری اسلامی بی سر و صدا هک شده است

با هجومی که امروز از ناحیه طرفداران جمهوری اسلامی در تبلیغ شعائر مذهبی و قرآن و تاریخ اسلام و زندگینامه آخوندها و چه و چه می بینم تنها نتیجه گیری که میتوان کرد همین است : سایت بالاترین هک شده است و برخی افراد با انرژی نامحدود اقدام به لینک گذاشتن ( حتا بصورت سرگرمی ولی با منظور تبلیغی ) درباره اسلام و قرآن و زندگینامه آقایان و از این دست مسائل می نمایند . صبر می کنیم تا ببینیم ته و توی این داستان دربیاید . توصیه من به بالاترینی ها این است که از دادن امتیاز های رگباری - بدون خواندن محتوای لینکها - خودداری کنند . زنده باد آزادی و سکولاریسم

Saturday, November 13, 2010

صادق جان ، آنچه موجب وهن امر قضاوت است مصاحبه وکلا نیست بلکه وجود منحوس امثال شماست

باز هم این جناب صادق لاریجانی اقدام به پرتاب ذرت نمود . این بار نوبت ، نوبت جامعه وکلا بود که به زعم ایشان با انجام مصاحبه با رسانه های خارجی اسباب وهن جامعه وکالت را فراهم می آورند . این سخن بسیار سخیف دارای نکاتی است که حیفم آمد ناگفته از کنارشان رد شوم . یکم اینکه مثلاً وکلا مستقل هستند ( یعنی حداقل بر روی کاغذ اینچنین آمده است ) و نیازی ندارند که کسی دیگر بیاید و برایشان تعیین تکلیف کند . دوم اینکه در همه جای دنیا نه تنها وکلا بلکه همه ابناء بشر حق و اختیار دارند که حرف بزنند و مصاحبه کنند و در نهایت قضاوت را به شنونده ها و خوانندگان و بینندگان شان واگذار کنند ، وکلا که جای خود دارند و طبیعتاً بدلیل ماهیت امر وکالت می توانند و باید از طرف کسی که دسترسی به هیچ نوع امکانات اولیه ندارند ، صحبت کنند و صدای موکلین شان را به گوش همه برسانند . سوم اینکه نفس حضور همین جناب صادق خان لاریجانی در صدر قوه باصطلاح قضائیه ایران باندازه کافی موجبات وهن و بی ارزش شدن بیش از پیش امر قضاوت را به همراه آورده است بخصوص که ایشان ابایی از ابراز این مطلب ندارند که " حکم ، حکم آقاست ! " وهیچ اتفاقی بدون نظر ایشان ( خامنه ای ) اتفاق نمی افتد . این جمله به اندازه ای توهین آمیز محسوب میشود که حتا دوستان ایشان نیز از تکرار آن شرم دارند چرا که جناب لاریجانی حتا حاظر به حفظ ظاهر هم نیستند و براحتی اعلام می کنند که نه ایشان و نه کل قوه قضائیه در ایران مستقل نیست و طبیعی است از آنجایی که در همه جهان استقلال پایه اصلی قضاوت است ، هر گاه این استقلال به هر نحوی از انحاء زیر سؤال برود دیگر امر قضاوت عادلانه هم محلی از اعراب نخواهد داشت . پس بهتر است ایشان بجای اظهار نظر در امور دیگران تلاش کنند که یک خاکی بر سر خودشان و قوه تحت امرشان بکنند که هم پسندیده تر و بایسته تر است و هم شرعی تر و قانونی تر چرا که ایشان دارند حقوق این کار را میگیرند ! زنده باد آزادی

Friday, November 5, 2010

جندالله ، فرزند خلف جمهوری اسلامی است

خشونت ، خشونت به دنبال دارد . این جمله را بارها شنیده ایم و نمونه های عینی بیشماری نیز از آن سراغ داریم . جندالله ، گروهی که توسط عبدالمالک ریگی پایه گذاری شد ، نتیجه بلافصل خشونت های اعمال شده توسط جمهوری اسلامی در حق مردم مظلوم بلوچستان بوده و هست . هدف از این نوشتار که به بهانه اعلام وزارت امور خارجه آمریکا مبنی بر قرار دادن نام این گروه در لیست تروریستی آمریکا نگارش می شود ، این است تا ریشه های خشونت عریان در ایران امروز شناسایی شود . واضح است که در بستر رفتار خشونت آمیز جمهوری اسلامی با مردم ایران و از جمله مردم بلوچستان ، چیزی جز خشونت نمی روید و همیشه بوده و هستند کسانی که ( اگر چه شاید با نیات خیرخواهانه ) از بیکاری و بیسوادی مردم بهره برده و اقدام به تشکیل چنین گروههایی می زنند . تاریخ جمهوری اسلامی همیشه پر بوده از چنین ماجراهایی که نه تنها در مناطق دوردست و کمتر بهره مند ، بلکه حتا در درون شهرهای بزرگ هم گاه خشونت دامنگیر مردم شده و با جان و مال مردم بازی کرده است . نگاهی به آنچه در اخبار حوادث می خوانیم یادآور همین نکته است که وقتی در جامعه ای خشونت نهادینه می شود ، باید منتظر انواع و اقسام قتل های خانوادگی و خشونت های غیر قابل وصف در میان جامعه و مردمان آن بود . آنچه تحت عنوان جنبش سبز آزادیخواهی مردم ایران از سال 88 سربرآورد ، اگر چه محصول تنها یک تقلب انتخاباتی و کودتای متعاقب آن نبود و ریشه در سالها ظلم و بیعدالتی و تبعیض و به افلاس و فلاکت کشاندن مردم دارد و تاکنون شوربختانه جان و مال افراد زیادی در راه آن از بین رفته است ، اما نوید بخش این واقعیت است که مردم ایران ، با تکیه بر افزایش دانش و آگاهی سیاسی و اجتماعی از یک طرف و پیدا کردن هدف گمشده خود و با فاصله گرفتن از خشونت طلبی و خشونت ورزی از طرف دیگر ، راه روشن آزادی را پیدا کرده و بدنبال فردایی عاری از خشونت برای ایران هستند . نکته ای که در این نباید فراموش کرد این که جمهوری اسلامی همیشه از رواج خشونت در میان مردم استقبال خواهد کرد . زنده باد آزادی

Tuesday, November 2, 2010

ایرانیان از نگاه یک دیپلمات انگلیسی در سال 1329 به نقل از کتاب همه آدمهای شاه

به نقل از کتاب همه آدمهای شاه

نوشته استیون کینزر

انگلستان در سال 1329 گروه تحقیقاتی را تشکیل می دهد تا علت و زمینه های بحران در ایران را پیدا کند.

از جمله پژوهش در مورد روانشناسی ایرانیان بوده، که یک دیپلمات انگلیسی بعد ازتحقیق اینگونه ایرانیان را توصیف می کند :

“ ریا کاری بدون دستپاچگی،

اعتقاد به قضا و قدر،

اهمیت ندادن به زجر کشیدن …

ایرانیان عادی تو خالی و بی اخلاق وهمیشه مشتاق قول دادن در قبال کارهایی اند که قادر به انجام دادنش نیستند ویا اصلاً قصد انجام دادنش را ندارند.

اهل طفره رفتن،

فاقد انرژی و استقامت،

اما تابع قدرت و انضباطند.

بالاتر از همه، از توطئه و تبانی لذت می برند

و هر زمان که منافعشان حکم کند، به آسانی از اعمال غیر اخلاقی تبعیت می کنند.

ایرانی دروغگویی ماهر است،

اما انتظار ندارد که گفته هایش را باور کنند.

ایرانیها در زمینه های فنی به راحتی معلوماتی سطحی کسب می کنند و خود را متقاعد میسازد که به معلوماتی عمیق دست یافته اند.”

تحقیقات انگلیسی ها در مورد ایرانی ها زمانی جوابی غیر از این خواهد داد که هر یک از ما تصمیم بگیریم در مقابل این عادات زشت ریشه دار تاریخی مان مقاومت کنیم و هزینه اش را بپردازیم

سعی کردن برای تغییر عرف یعنی در خلاف جهت جریان رودخانه شنا کردن

آیا ما آدم های مبارزی هستیم؟