Thursday, December 15, 2011

یک زمانی کشور ما هم یک "روز مادر" درست و حسابی و بیاد ماندنی داشت : 25 آذر

آیا می توان الآ ن در ایران کسی را پیدا کرد که به محض مواجه شدن با این پرسش که "راستی امسال روز مادر چه روزی است" جواب مشخصی داشته باشد ؟ 
آیا روز مادرو روز پدر نباید در تقویم هجری شمسی جایی داشته باشند ؟
برای آنان که روز بیست و پنج آذر را هنوز روز مادر می دانند : روز مادر گرامی باد
روز مادر بر مادران داغدار پارک لاله گرامی باد

Thursday, December 8, 2011

جمهوری اسلامی آدرس را داد ! رضا پهلوی خطرناک ترین دشمن موجودیت نظام است

خبر مربوط به پخش شایعه همکاری و ارتباط آقای رضا پهلوی با سران جنبش سبز ( یا به تعبیر کیهان سران فتنه ) آقایان مهندس موسوی و کروبی و پخش تکذیبیه قاطع از طرف آقای پهلوی ( در شرایطی که آن آقایان دسترسی به هیچ منبع اطلاع رسانی ندارند ) جدا از نشان دادن مجدد روحیه دروغپردازی کیهان ( بعنوان سخنگوی رسمی نظام ولایت فقیه ) ناخواسته پرده از یک راز بزرگ برداشت : آقای رضا پهلوی خطرناکترین و بالقوه ترین دشمن موجودیت نظام است . در بررسی چرایی این موضوع، بعنوان نمونه می توان به افزایش روزافزون محبوبیت ایشان در میان قشر جوان و همچنین مقبولیت بین المللی شان که به دور از هر گونه تعصب باید گفت بهترین تصویر را از یک مخالف نظام ارتجاعی و استبدادی جمهوری اسلامی نشان می دهد، اشاره کرد. اینجاست که باید روی سخن را به سمت همه کسانی برگرداند که در سرشان رؤیای آزادی میهن دارند و در این راه سالهاست به مبارزه با رژیم پرداخته اند. تک تک این مبارزان که اکثریت شان از دید این نگارنده به حق قابل احترام هستند و می بایستی روزی مورد تقدیر قرار گیرند، در گذشته ای دور یا نزدیک یا بنوعی با این رژیم ارتباط داشته اند یا تعلقات حزبی و سیاسی خاصی را دنبال می کرده اند. این را از این جهت بیان کردم که بگویم کسی نیست که در این میان بدور از هر گونه خطا و اشتباه باشد و اگر قرار باشد همه را زیر ذره بین ببریم به هر حال می توان آنقدر پیدا کرد که کسی نمره بیست نگیرد. هستند در این میان کسانی که همیشه آقای رضا پهلوی را تنها به دلیل کارهایی که پدر و پدربزرگ ایشان انجام داده اند تکفیر می کنند ( که البته موضوع بحث من نیست چرا که بسیاری از این سیاه نمایی ها صرفاً جنبه تبلیغاتی و تخریب دارد و منصفانه نیست ) و غافلند از اینکه گر حکم شود که مست گیرند، در شهر هر آنکه هست گیرند! براستی آیا تاکنون با خود اندیشیده ایم که چه کسی است که معصوم باشد و تاکنون هیچ خطایی از او سر نزده باشد؟ با پوزش از این بزرگان مجبورم برای روشن شدن موضوع تعدادی اسم بیاورم چرا که باور دارم همه این بزرگواران اگر چه ممکن است در مقطعی از گذشته خود، گوشه تاریکی در پرونده فعالیت سیاسی و اجتماعی شان داشته باشند ( که شاید آن هم با نیت خیر و صرفاً بدلیل اشتباه تاکتیکی بوده است ) ولی عملکرد امروزشان در جهت درست ( یا درست ترین جهت ممکن ) است و خدشه ای بر ایشان وارد نیست : کسانی حتا مانند آقایان مهندس موسوی و کروبی و سروش و کدیور و مهاجرانی و کرباسچی و سازگارا و اکبر گنجی و نوریزاده و مجتبی واحدی واردشیر امیرارجمند ومحسن مخملباف و اعضای احزاب و گروههای متعدد سیاسی داخلی و خارجی از جمله چپ کارگری،مجاهدین خلق،احزاب کرد، تحکیم وحدت،اتحادیه های دانشجویی و دانش آموزی، مشروطه خواهان و سلطنت طلب ها ، نهضت آزادی و جبهه ملی و غیره و غیره که شمارشان از حوصله این نوشتار خارج است، اگر بنا باشد که بدلیل هر آنچه در گذشته انجام داده اند یا توسط کسانی منتسب به آنها انجام شده است، مورد مداقه و قضاوت تیزبینانه قرار گیرند و با دیدن کوچکترین خطای سهوی یا عمدی از گردونه خارج شوند به شما قول می دهم که کسی نمی ماند که سکاندار این مبارزه باشد. بنابراین حال که جمهوری اسلامی، خود اذعان دارد که آقای رضا پهلوی خطرناکترین تهدید برای موجودیتش است چرا نباید حول ایشان جمع شد و در کنار ایشان به کار گروهی و شورایی پرداخت و سمت و سوی مبارزه را از این رخوتی که گرفتارش شده است تغییر جهت داد و به مسیر درست برگرداند. من بر این باورم که آقای رضا پهلوی این ظرفیت و پتانسیل را دارد که بتواند همه مبارزان و مخالفان را در کنار هم جمع کند و با تشکیل شورایی متکثر از همه مخالفان، بعنوان راهبر یا سخنگوی شورا، کنگره ملی یا هر اسمی که بر آن بتوان نهاد، بتواند ضمن سامان بخشی به جنبش آزادیخواهی ایرانیان، با جهان خارج نیز به گفتگو بنشیند و با کمک همگانی، در راستای رسیدن به یک ایران آزاد و آباد تلاش کند و مقدمات تشکیل یک حکومت مردمی مبتنی بر اعلامیه جهانی حقوق بشر را مهیا کند. مطمئنم که رهایی کشورمان از چنگال رژیم دیکتاتوری جمهوری اسلامی تنها در گرو اتحاد و هماهنگی همه مبارزان راه آزادی است و بر این باورم که این مسیر از پررنگ شدن هر چه بیشتر نقش آقای رضا پهلوی می گذرد. این را کیهان هم با همه بلاهت ذاتی اش می داند

Thursday, August 4, 2011

رمز پیروزی مردم سوریه سه کلمه است : الشعب السوری الواحد - مردم متحد سوریه

در جایی دیگر به مقایسه اپوزیسیون سوریه و همتای ایرانی آن پرداختم و قصد تکرار مکررات ندارم اما در همانجا هم نوشتم که نقش اصلی را در این میان خود مردم سوریه ایفا می کنند . در یکی از کلیپ های تظاهرات با شعاری مواجه شدم که معتقدم دلیل اصلی پیشرفت مبارزات مردمی و پیروزی قریب الوقوع آنان است : الشعب السوری الواحد ! یعنی مردم متحد و یکپارچه سوریه .
یعنی تا جایی که به مخالفت با رژیم اسد مربوط می شود ما نه چپ داریم نه راست ! نه اصلاح طلب حکومتی و نه اصلاح طلب غیر حکومتی ! نه سلطنت طلب داریم نه مشروطه خواه ! نه مجاهد ، نه چریک ، نه توده ای ، نه مذهبی ، نه مسلمان ، نه مسیحی ، نه سکولار ، نه پرچمی ، نه 28 مردادی ، نه کانال تلویزیونی لس آنجلسی و نه هیچ چیز دیگر ! هر چه هست مردم است و هر چه هست سوریه است و هر چه هست یک هدف مشترک است : سقوط نظام دیکتاتوری خاندان بنی اسد و حزب بعث و دادن قدرت به همه مردم با هر سلیقه و روش و منش سیاسی که دارند . متحد در برابر دشمن مشترک ! همین

Thursday, July 14, 2011

اگر موسوی و کروبی دیگر هرگز برنگردند چه ؟ آیا ما مسئول نیستیم ؟ آیا ما برنامه ای داریم یا نه ؟

اگر چه با افزایش روزافزون فشار جهانی بر رژیم جمهوری اسلامی برای آزادی هر چه سریعتر آقایان مهندس موسوی و شیخ مهدی کروبی ، امیدواریم این اتفاق هر چه زودتر رخ دهد اما بیایید برای لحظه ای تصور کنیم که ما دیگر هرگز موسوی و کروبی را زنده نبینیم ! به هر حال جمهوری اسلامی دستش به خون هزاران هزار نفر انسان بیگناه آلوده است و کشتن این دو نفر هم ( مستقیم یا غیر مستقیم ) برای او کار سختی نیست . یا اصلاً شاید یک کسی پیدا شد و خودسری کرد و مرتکب این خریت شد . خوب ! تکلیف چیست ؟
آیا براستی ما مسئول نیستیم ؟
آیا ما می توانستیم کاری بکنیم و نکردیم ؟
آیا ما شیرازه مان از هم فرو خواهد پاشید یا برای آن زمان هم برنامه ای داریم ؟
آیا کسی هست که بتوان به او اعتماد کرد ؟
آیا در این فاصله تلاش کرده ایم با کنار گذاشتن اختلافات مان ، دور هم گرد آییم و متشکل گردیم ؟
آیا هیچ جمعی بوجود آمده است که مورد اعتماد و وثوق اکثریت مردم و فعالین سیاسی داخل و خارج باشد ؟
آیا ادامه وضع موجود و خلاء فرد یا افراد جانشین و عدم برنامه ریزی و تشکل مورد نیاز ، رژیم را در عملی کردن نقشه شیطانی اش جری تر نخواهد کرد ؟
آیا آنان بسادگی نخواهند گفت که هر چه هست همین دو نفر هستند ، پس سرشان را زیر آب کنیم و قال قضیه را بکنیم ؟
آیا ادامه تکروی ها و خود محوری های فعلی چراغ سبزی برای نابودی این دو نفر نخواهد بود ؟
اینها پرسش هایی هستند که باید هر کدام از ما در خلوت خودمان و در جمع های چند نفره مان از خود بپرسیم و پاسخی محکمه پسند برایشان پیدا کنیم . می ترسم دیر شود !
زنده باد آزادی
پاینده باد ایران

Tuesday, July 12, 2011

آقایان ! چرا به در و دیوار می زنید ؟ به جای صفرها ، خودتان را حذف کنید ، پول ما به ارزش واقعی اش بر می گردد

براستی تاکنون هرگز از خود پرسیده ایم که پول ایران از چه زمانی به این فلاکت و بی ارزش افتاد ؟ یا پرسیده ایم که عوامل تعیین کننده ارزش واحد پول ملی یک کشور چیست ؟ عواملی نظیر :
- پشتوانه
- امنیت سرمایه گزاری
- سلامت اقتصادی حاکمان
- اقتصاد پویا و اقتصاد دانان غیر تقلبی
- شفافیت سیاسی و اقتصادی
- حسابرسی از تمام ارکان حاکمیت و پاسخگو بودن آنها
- برنامه ریزی
و و و ....
پول ایران کدام یک از این عوامل را داراست ؟
در واقع آنچه ارزش پول ملی ایران را پایین آورده است ، نظام جمهوری اسلامی است که با بیکفایتی روزافزون هر روز مملکت را بیشتر در گنداب فلاکت و فقر و فساد و تباهی فرو می برد ! بهتر است آقایان به فکر حذف کردن خودشان باشند ، بدین ترتیب سریعتر و بهتر به نتیجه می رسیم

Wednesday, July 6, 2011

آقای خاتمی ، آقای بهنود ! خسته شدم از این همه انتخاب بین بد و بدتر . خسته شدم از آن همه بازی خوردن

با نگاهی به گذشته سی ساله جمهوری اسلامی و مرور تجربه 27 ساله سیاسی اندیشی خودم ، می بینم که هرگز نبوده که ما ایرانیان هرگز نتوانسته ایم در یک فضای ازاد و دور از "آقابالاسر" دست به انتخاب بزنیم . همیشه مجبور بوده ایم بین بد و بدتر ، بد را انتخاب کنیم ! این اتفاق در تمامی انتخاباتهای ریاست جمهوری و مجلس ( البته تقریباً باستثنای دور اول هر کدام ) افتاده است و در انتخابات بیمزه شوراها نیز تکرار شده است . همیشه مجبور بوده ایم به کسانی رأی بدهیم که فکر می کرده ایم "نظر" آقا با آنان نیست و با آن دیگری است . وارد جزئیات نمی شوم چرا که می دانم همه ما از اشتباهات گذشته خود رنجوریم و از تکرار اشتباهات تاریخی مان در عذاب ! نمی خواهم به کسی بی احترامی کنم ، اما همیشه اعتقاد دارم افراد شایسته تری در جامعه بوده و هستند که متأسفانه از سوراخ های ریز صافی آقای جنتی رد نمی شوند .
روی سخنم با کسانی چون آقای خاتمی و آقای بهنود است که در پشت کلمات زیبا پنهان شده و از امر انتخاب و انتخابات ، آن هم در شرایط فعلی و بدون توجه به حتا تجربه تلخ مردم در آخرین انتخابات ، مدام بر طبل انتخابات کوبیده و تلاش می کنند که مردم را به پای صندوق رأیی بکشانند که از قبل معلوم است چه کسانی از آن بیرون می آیند چرا که نه امثال خزعلی و مهدوی و جنتی و ... مرده اند ( فقط مشکینی پرونده اش بسته شد ) و نه امام زمان به مرخصی رفته است و این دقیقاً بدین معناست که لیست مورد تأیید امام زمان از هم اکنون در جیب عبای آقای جنتی قرار دارد . البته این احتمال هم وجود دارد که مشکینی به خواب یکی از این آقایان بیاید و لیست را به آنان رد کند ! هر چیزی ممکن است .
آقایان !
شما را بخدا دست از سرمان بردارید ، خسته شدیم از این همه آلت دست این و آن شدن .
بخدا خر ما از کره گی دم نداشت

Wednesday, June 22, 2011

در پی شروع عملیات جدید نیروی انتظامی ، بابا طاهر عریان تغییر نام داد : بابا طاهر کت و شلواری

Align Rightدر پی شروع عملیات جدید نیروی انتظامی ، بابا طاهر عریان تغییر نام داد : بابا طاهر کت و شلواری

اصلاح طلبان بدانند : ولایت فقیه ، مرز میان مردم و حاکمیت است ! نقطه سر خط

نوشتار کوتاهم را با این جمله آغاز می کنم :
من ، بعنوان یک ایرانی آزادیخواه ، در انتخاباتی شرکت می کنم که در آن کاندیداها بتوانند به وضوح ولایت فقیه را رد کنند و از صافی شورای نگهبان نیز بگذرند .
در واقع با توجه به آنچه در طول دو سال اخیر بر سر مردم کشورمان آمده و هنوز هم می آید ، باید همگان ( بخصوص اصلاح طلبان حکومتی و آنانکه خود را دلسوز نظام و انقلاب می دانند ! ) به این نتیجه رسیده باشند که تا این رژیم و این قانون اساسی و در رأس آن ولایت فقیه برقرار است ، هرگز نمی توان به برگزاری هیچ انتخابات آزادی امید بست .
در این میان اگر کسی می خواهد تنها با لفاظی و بازی با کلمات و دلخوش کردن به اختلافات صوری و ظاهری جناحهای درگیر قدرت ، مردم را به شرکت در انتخابات دعوت کند ، تلاش بیهوده می کند و بقول معروف " آب در هاون می کوبد " .
واقعیت این است که در ایران امروز ( به سالهای قبل کاری ندارم که مردم از سر خوشبینی همیشه کورسوی امیدی به تغییر اوضاع داشتند و صد البته نشد ) بر کسی پوشیده نیست که مقوله " ولایت فقیه " مرز میان مردم و حاکمیت است به این معنا که هر کس در اردوگاه مردم است نمی تواند به اندیشه سیاسی معتقد به ولایت فقیه تعلق داشته باشد و هر کس - به هر بهانه و با هر توجیهی - خود را کماکان معتقد به ولایت فقیه می داند ، علی الاصول نمی تواند داعیه دار نمایندگی مردم باشد .
خطابم در این نوشتار ، بیشتر آن دسته از فعالین سیاسی است که دانسته یا ندانسته بر طبل انتخابات مجلس می کوبند و باصطلاح باد در بادبان کشتی نظام می دمند . اینان باید بدانند ( البته اگر تا حالا نفهمیده اند باید در سلامت عقل شان شک کرد ) که مردم ، گول بازی های سیاسی نظام را نمی خورند و دست رژیم را در پس پرده تمامی این اختلافات ظاهری و نمایش های تبلیغاتی مبنی بر سلامت انتخابات ، می بینند . بنابراین ، توصیه می کنم که این جماعت یا میدان سیاست را ترک کرده و عزت و شرفشان را محفوظ نگه دارند یا اگر کماکان اصرار دارند که دستی در قدرت داشته باشند و ولایت فقیه را قبول داشته باشند ، روی بخش انتخابی آن ( انتخاب بمعنای واقعی نه با تقلب ) حساب باز نکنند .
چنانکه در جایی دیگر هم نوشته ام باید میان رأی مردم و مقوله " ولایت فقیه " یکی را برگزینند .
حال این شما و این میدان مبارزات انتخاباتی : یا آزاده باشید و با مردم یا نوکر ولایت فقیه باشید و دیگر دم از مردم نزنید

Sunday, June 12, 2011

لزوم تمرکز جنبش سبز بر ادامه پیگیر تجمعات اعتراضی بخصوص در روزهای جمعه

دومین سالگرد 22 خرداد گامی بزرگ در ادامه مبارزات حق طلبانه مردم آزادیخواه کشور با رژیم سفاک جمهوری اسلامی بود . دیگر کسی نیست که نداند که این مردم به چیزی کمتر از سرنگونی این رژیم راضی نخواهند بود و هر کسی را که بخواهد بر ماندگاری این رژیم تأکید کند بشدت از خود طرد خواهند کرد چرا که دیگر جایی برای اصلاح نمانده است . متأسفانه مرگ هدی صابر نیز آخرین پرده از جنایت های این رژیم بود که دوست و دشمن را با تأثر انداخت چرا که این مرد آزادیخواه از جمله شریف ترین و صبور ترین مبارزین راه آزادی بود که با همه نجابتش او را نیز نتوانستند تحمل کنند . پیامی که مرگ هدی صابر برای ا- بخصوص - اصلاح طلبان حکومتی داشت این بود که رژیم جمهوری اسلامی فقط و فقط به بقای خود می اندیشد و در این راستا از قربانی کردن هیچکس و هیچ چیز فروگذار نخواهد کرد .
چنانچه پیش از این نیز بارها گفته ام رمز پیروزی جنبش سبز در پویایی آن است و نباید به هیچ قیمت یک قدم به عقب برگردد . دشمن از کوچکترین فرصتها نیز استفاده خواهد کرد و به محض آن که مجال نفس کشیدن پیدا کند دست به جنایتی جدید خواهد زد . در این راستا ، ضمن ستایش تحرک کم نظیر مردم در سالگرد کودتای انتخاباتی تأکید می کنم که بهترین فرصت برای نشان دادن قدرت واقعی این جنبش و در صحنه ماندن آن روزهای جمعه است که بدلیل انجام مراسم نمایشی نماز جمعه ، ضریب ریسک و خطر را بشدت پایین می آورد و رژیم را به اصطلاح آچمز خواهد کرد . برگزاری یک نماز جمعه با جمعیت میلیونی در مقایسه چند هزار نفری که بصورت مستمر و هر هفته در این مراسم شرکت می کنند این حسن را دارد که اولاً قدرت واقعی مردم با خودشان نشان خواهد دارد و ثانیاً رژیم را در موقعیتی قرار خواهد داد که بقول معروف هیچ غلطی نخواهد توانست بکند . مطئنم که اگر جنبش سبز نهایتاً به این نتیجه برسد که می تواند از این فرصت طلایی استفده کند ( که من معتقدم می تواند ) ظرف کمتر از چند ماه تکلیف رژیم را روشن خواهد کرد و حق ، نهایتاً به حقدار خواهد رسید . باز هم در این باره خواهم نوشت .
زنده باد آزادی و پاینده باد ایران

Friday, June 3, 2011

خنده دار است : انقلاب مردم سوریه در آستانه پیروزی است اما جمهوری کثیف اسلامی هنوز هم خفه خون گرفته است

در عصر ارتباطات هستیم . عصری که اخبار و اطلاعات از کوچکترین منافذ هم عبور می کنند و خود را به خواننده و بیننده و شنونده می رسانند . عصری که روز بروز از تاریکی ها کم شده و بر روشنایی ها افزوده می شود . عصری که اینترنت بلای جان رژیم های تمامیت خواه و دیکتاتور شده است . عصری که دیگر نمی توان با بستن مرز و سانسورهای خبر جلوی نشر اخبار را گرفت . بقول ظریفی که می گفت : این روزها اخبار مانند هوا می ماند ، همه جا هست حتا در فضای خلاء .

همه این مقدمه را گفتم که یادآوری کنم که به شهادت اخبار رسانه خارجی و فیلم های منتشره در فضای اینترنت ، مردم سوریه جند قدم تا پیروزی نهایی فاصله ندارند . شورای رهبری شان با حضور بیش از 300 نفر تشکیل جلسه داده و عزم بر ساقط کردن رژیم "بنی اسد" گرفته اند . با تمام این اوضاع و احوال ، رژیم جمهوری اسلامی هنوز هم که هنوز است در مورد اخبار مربوط به "کشور دوست و برادر سوریه" خفه خون مطلق گرفته و لام تا کام سخنی نمی گوید .
دردناکی اوضاع و احوال مردم سوریه از یک طرف و مسخره آمیز بودن شیوه عمل جمهوری اسلامی از طرف دیگر ، باعث می شود که مردم ما هم هر روز عزمشان را در براندازی جمهوری اسلامی جزم تر کنند .
زند باد آزادی

سوری ها هم توانستند سیصد نفر را زیر یک سقف جمع کنند و ما هنوز اندر خم یک کوچه ایم

رسانه ها : شورای مقومت ملی سوریه با حضور 300 نفر در ترکیه تشکیل جلسه داد و ...
شاید این خبر یا مشابه آن را دیده باشید . شورایی از مخالفین دولت بشار اسد با حضور 300 نفر در ترکیه تشکیل شد و پس از دو روز منجر به صدور یک بیانیه شد . کاری به محتویات بیانیه ندارم اما آنچه به نظرم بسیار جالب آمد این بود که سوری ها هم توانستند 300 نفر را در زیر یک سقف گرد هم بیاورند و یک مجموعه متحد تشکیل دهند ، کاری که ما سالهاست در پی آنیم و هنوز هم نتوانسته ایم 30 نفر را با هم در یک جا جمع کنیم .
آری دوستان ، یکی از بزرگترین مشکلات امروز ما ایرانیان دقیقاً همین است : نبود اتحاد و ضعف کار تشکیلاتی و مشارکت پذیری !
سی و دو سال است داریم با جمهوری اسلامی مبارزه می کنیم و همواره با تضعیف یکدیگر به تقویت پایه های رژیم پرداخته ایم . کسی ، کسی را قبول ندارد ! همه خود را حق مطلق می دانند و قص علیهذا ...
به هر حال امیدوارم روزی فرا رسد که با کنار گذاشتن توهمات تاریخی و کم کردن از میزان نخوت و غرور کاذبی که داریم چشممان را به روی واقعیت گشوده و دیگران را هم ببینیم و بشنویم و فراموش نکنیم که دشمن جباری چون جمهوری اسلامی تنها با اتحاد ما از بین می رود .
زنده باد آزادی

Wednesday, June 1, 2011

آقای خاتمی ! بر سر جنازه ای نشسته و دعا می کنید که امیدی به زنده شدنش نیست . لطفاً بیدار شوید

جناب آقای خاتمی عزیز ،
آنچه در روز چهارشنبه در جریان تشییع جنازه شادروان سحابی رخ داد و نهایتاً منجر به جان باختن دختر ایشان شد ، هیچ چیزی نمیتواند باشد بجزبارزترین نشانه اضمحلال و فروپاشی جمهوری اسلامی !
واقعیت آن است که حکومتی که به آینده خود ذره ای امیدوار باشد و از جانب مردم احساس نا امنی نکند ، هرگز حاضر نخواهد شد دست به چنین اقدامی بزند و با برهم زدن یک مراسم ساده تشییع جنازه و فشار بر خانواده مرحوم ، کار را به جایی برساند که دیدیم و شنیدید .
رژیم جمهوری اسلامی که شما - با انگیزه های خیرخواهانه - همیشه مدافعش بوده اید یک جنازه متحرک بیش نیست و هیچ امیدی نیز به آینده آن نمی رود .
حکایت این روزهای شما ، حکایت دعا خوان ساده و بی آلایشی را میماند که به امید گرفتن شفای عاجل بر سر جنازه ای نشسته و دعای شفا می خواند غافل از اینکه بیمار او روزها و بلکه سالهاست که جان به جان آفرین تسلیم کرده است و اگر او می خواهد واقعاً کار مفیدی انجام دهد بهتر است دست به کار خواندن سوره فاتحه و الرحمان و یاسین شود .
آقای خاتمی عزیز ،
جمهوری اسلامی ( یا بقول شما : نظام ) به پایان کارش رسیده است و توصیه می کنم شما نیز بیش از این اعتبار اندک و بسختی بدست آمده خود را خرج آن نکنید . این روزها ملاک همراهی با خواست و رأی مردم ایران چیزی نیست جز اعلام برائت کردن از خمینی و خامنه ای و رژیم سفاک و جنایتکار جمهوری اسلامی !
من آنچه شرط بلاغ بود با تو گفتم ، تو خواهی از آن پند گیر خواه ملال !
پاینده ایران و زنده باد آزادی

امروز در ایران ملاک همراهی با مردم ، اعلام برائت از خمینی ، خامنه ای و رژیم سفاک و جنایتکار جمهوری اسلامی است و لاغیر

با رژیم جنایتکاری طرف هستیم که تاریخ لنگه آن را هرگز به خود ندیده است ! میگیرندت ، به بند می کشندت ، مورد تجاوز و شکنجه قرار می دهندت ، می کشندت ، جنازه ات را هم می دزدند و مراسم تشییع جنازه ات را نیز مصادره می کنند و کسان و نزدیکانت را مورد ضرب و شتم قرار می دهند و می کشند و الی آخر ! این همان رژیمی است که با وعده بازگرداندن انسانیت به مردم ایران بر سر کار آمد ! وعده ای که توسط یک جنایتکار دزد داده شد و هرگز هم مورد مؤاخذه قرار نگرفت که آخر کو آن انسانیتی که شما ادعایش را دارید ؟ انسانیت که با جنگ و تجاوز و شکنجه و اعدام و سرکوب و فقر و فساد و فحشا و فلاکت و بدبختی و دریوزگی و آوارگی حاصل نمی آید ! آری ، خمینی همان کسی بود که انسانیت ما ایرانیان را به غارت برد و هیچکس هم صدایش درنیامد و همگان مهر سکوت مرگ بر لب زدند . خامنه ای هم خلف راستین آن جنایتکار است که با تکیه بر مشتی جنایتکار مزدور عرصه زندگی را بیش از پیش بر مردم این آب و خاک تنگ کرده است . پس ، پرواضح است که جبهه و صف مردم از صف این نامردمان همیشه جدا بوده و هست و هر آنکس که با مردم است با اینان نمی تواند باشد . بنابراین پر بیراه نیست اگر بگوییم : امروز در ایران ملاک همراهی با مردم ، اعلام برائت از خمینی ، خامنه ای و رژیم سفاک و جنایتکار جمهوری اسلامی است و لاغیر !
زنده باد آزادی

Friday, May 27, 2011

منت خامنه ای را عز و جل که طاعتش موجب قربت است و به شکر اندرش مزید نعمت

منت خامنه ای را عز و جل که طاعتش موجب قربت است و به شکر اندرش مزید نعمت !
هر نفسی که فرو می رود ممد حیات است و چون برآید مفرح ذات !
پس در هر نفسی دو نعمت است و بر هر نعمتی شکری واجب !
از دست و زبان که برآید کز عهده شکر( سید علی خامنه ای ) بدر آید !

بازخوانی متن اعلامیه جهانی حقوق بشر به زبان فارسی : مقدمه اعلامیه و 30 ماده آن

متن اعلاميه جهانی حقوق بشر

(برگرفته از سایت کمیته دفاع از حقوق بشر و به یاد محمد جعفر پوینده)

اعلاميه جهانی حقوق بشر که در 10 دسامبر 1948 به تصويب رسيده ، رواق بنای حقوق بشر را تشکيل می دهد که مسئوليت ساخت آن بر عهده ی ملل متحد است.

ديباچه

از آن جا که شناسايی حيثيت و کرامت ذاتی تمام اعضای خانواده ی بشری و حقوق برابر و سلب ناپذير آنان اساس آزادی ، عدالت و صلح در جهان است ؛

از آن جا که ناديده گرفتن و تحقير حقوق بشر به اقدامات وحشيانه ای انجاميده که وجدان بشر را بر آشفته اند و پيدايش جهانی که در آن افراد بشر در بيان و عقيده آزاد ، و از ترس و فقر فارغ باشند ، عالی ترين آرزوی بشر اعلام شده است ؛

از آن جا که ضروری است که از حقوق بشر با حاکميت قانون حمايت شود تا انسان به عنوان آخرين چاره به طغيان بر ضد بيداد و ستم مجبور نگردد ؛

از آن جا که گسترش روابط دوستانه ميان ملت ها بايد تشويق شود ،

از آن جا که مردمان ملل متحد ، ايمان خود را به حقوق اساسی بشر و حيثيت و کرامت و ارزش فرد انسان و برابری حقوق مردان و زنان ، دوباره در منشور ملل متحد اعلام و عزم خود را جزم کرده اند که به پيشرفت اجتماعی ياری رسانند و بهترين اوضاع زندگی را در پرتو آزادی فزاينده به وجود آورند ؛

از آن جا که دولت های عضو متعهد شده اند که رعايت جهانی و مؤثر حقوق بشر و آزادی های اساسی را با همکاری سازمان ملل متحد تضمين کنند ؛

از آن جا که برداشت مشترک در مورد اين حقوق و آزادی ها برای اجرای کامل اين تعهد کمال اهميت را دارد ؛

مجمع عمومی

اين

اعلاميه جهانی حقوق بشر

را آرمان مشترک تمام مردمان و ملت ها اعلام می کند تا همه ی افراد و تمام نهادهای جامعه اين اعلاميه را همواره در نظر داشته باشند و بکوشند که به ياری آموزش و پرورش ، رعايت اين حقوق و آزادی ها را گسترش دهند و با تدابير فزاينده ی ملی و بين المللی ، شناسايی و اجرای جهانی و مؤثر آن ها را ، چه در ميان خود مردمان کشورهای عضو و چه در ميان مردم سرزمين هايی که در قلمرو آن ها هستند ، تأمين کنند.

ماده ی 1

تمام افراد بشر آزاد زاده می شوند و از لحاظ حيثيت و کرامت و حقوق با هم برابرند. همگی دارای عقل و وجدان هستند و بايد با يکديگر با روحيه ای برادرانه رفتار کنند.

ماده ی 2

هر کس می تواند بی هيچ گونه تمايزی ، به ويژه از حيث نژاد ، رنگ ، جنس ، زبان ، دين ، عقيده ی سياسی يا هر عقيده ی ديگر ، و همچنين منشاء ملی يا اجتماعی ، ثروت ، ولادت يا هر وضعيت ديگر ، از تمام حقوق و همه ی آزادی های ذکر شده در اين اعلاميه بهره مند گردد.

به علاوه نبايد هيچ تبعيضی به عمل آيد که مبتنی بر وضع سياسی ، قضايی يا بين المللی کشور يا سرزمينی باشد که شخص به آن تعلق دارد ، خواه اين کشور يا سرزمين مستقل ، تحت قيموميت يا غير خودمختار باشد ، يا حاکميت آن به شکلی محدود شده باشد.

ماده ی 3

هر فردی حق زندگی ، آزادی و امنيت شخصی دارد.

ماده ی 4

هيچ کس را نبايد در بردگی يا بندگی نگاه داشت : بردگی و داد و ستد بردگان به هر شکلی که باشد ، ممنوع است.

ماده ی 5

هيچ کس نبايد شکنجه شود يا تحت مجازات يا رفتاری ظالمانه ، ضد انسانی يا تحقير آميز قرار گيرد.

ماده ی 6

هر کس حق دارد که شخصيت حقوقی اش در همه جا به رسميت شناخته شود.

ماده ی 7

همه در برابر قانون مساوی هستند و حق دارند بی هيچ تبعيضی از حمايت يکسان قانون برخوردار شوند . همه حق دارند در مقابل هر تبعيضی که ناقض اعلاميه ی حاضر باشد ، و بر ضد هر تحريکی که برای چنين تبعيضی به عمل آيد ، از حمايت يکسان قانون بهره مند گردند.

ماده ی 8

در برابر اعمالی که به حقوق اساسی فرد تجاوز کنند ـ حقوقی که قانون اساسی يا قوانين ديگر برای او به رسميت شناخته است ـ هر شخصی حق مراجعه ی مؤثر به دادگاه های ملی صالح را دارد.

ماده ی 9

هيچ کس را نبايد خودسرانه توقيف ، حبس يا تبعيد کرد.

ماده ی 10

هر شخص با مساوات کامل حق دارد که دعوايش در دادگاهی مستقل و بی طرف ، منصفانه و علنی رسيدگی شود و چنين دادگاهی درباره حقوق و الزامات وی ، يا هر اتهام جزايی که به او زده شده باشد ، تصميم بگيرد.

ماده ی 11

1 ) هر شخصی که به بزه کاری متهم شده باشد ، بی گناه محسوب می شود تا هنگامی که در جريان محاکمه ای علنی که در آن تمام تضمين های لازم برای دفاع او تأمين شده باشد ، مجرم بودن وی به طور قانونی محرز گردد.

2 ) هيچ کس نبايد برای انجام دادن يا انجام ندادن عملی که در موقع ارتکاب آن ، به موجب حقوق ملی يا بين المللی جرم شناخته نمی شده است ، محکوم نخواهد شد. همچنين هيچ مجازاتی شديدتر از مجازاتی که در موقع ارتکاب جرم به آن تعلق می گرفت ، درباره ی کسی اعمال نخواهد شد.

ماده ی 12

نبايد در زندگی خصوصی ، امور خانوادگی ، اقامت گاه يا مکاتبات هيچ کس مداخله های خودسرانه صورت گيرد يا به شرافت و آبرو و شهرت کسی حمله شود. در برابر چنين مداخله ها و حمله هايی ، برخورداری از حمايت قانون حق هر شخصی است.

ماده ی 13

1 ) هر شخصی حق دارد در داخل هر کشور آزادانه رفت و آمد کند و اقامت گاه خود را برگزيند.

2 ) هر شخصی حق دارد هر کشوری ، از جمله کشور خود را ترک کند يا به کشور خويش بازگردد.

ماده ی 14

1 ) در برابر شکنجه ، تعقيب و آزار ، هر شخصی حق درخواست پناهندگی و برخورداری از پناهندگی در کشورهای ديگر را دارد.

2 ) در موردی که تعقيب واقعاً در اثر جرم عمومی و غير سياسی يا در اثر اعمالی مخالف با هدف ها و اصول ملل متحد باشد ، نمی توان به اين حق استناد کرد.

ماده ی 15

1 ) هر فردی حق دارد که تابعيتی داشته باشد.

2 ) هيچ کس را نبايد خودسرانه از تابعيت خويش ، يا از حق تغيير تابعيت محروم کرد.

ماده ی 16

1 ) هر مرد و زن بالغی حق دارند بی هيچ محديتی از حيث نژاد ، مليت ، يا دين با همديگر زناشويی کنند و تشکيل خانواده بدهند. در تمام مدت زناشويی و هنگام انحلال آن ، زن و شوهر در امور مربوط به ازدواج حقوق برابر دارند.

2 ) ازدواج حتماً بايد با رضايت کامل و آزادانه ی زن و مرد صورت گيرد.

3 ) خانواده رکن طبيعی و اساسی جامعه است و بايد از حمايت جامعه و دولت بهره مند شود.

ماده ی 17

1 ) هر شخص به تنهايی يا به صورت جمعی حق مالکيت دارد.

2 ) هيچ کس را نبايد خودسرانه از حق مالکيت محروم کرد.

ماده ی 18

هر شخصی حق دارد از آزادی انديشه ، وجدان و دين بهره مند شود : اين حق مستلزم آزادی تغيير دين يا اعتقاد و همچنين آزادی اظهار دين يا اعتقاد ، در قالب آموزش دينی ، عبادت ها و اجرای آيين ها و مراسم دينی به تنهايی يا به صورت جمعی ، به طور خصوصی يا عمومی است .

ما ده ی 19

هر فردی حق آزادی عقيده و بيان دارد و اين حق مستلزم آن است که کسی از داشتن عقايد خود بيم و نگرانی نداشته باشد و در کسب و دريافت و انتشار اطلاعات و افکار ، به تمام وسايل ممکن بيان و بدون ملاحظات مرزی آزاد باشد.

ماده ی 20

1 ) هر شخصی حق دارد از آزادی تشکيل اجتماعات ، مجامع و انجمن های مسالمت آميز بهره مند گردد.

2 ) هيچ کس را نبايد به شرکت در هيچ اجتماعی مجبور کرد.

ماده ی 21

1 ) هر شخصی حق دارد که در اداره امور عمومی کشور خود ، مستقيماً يا به وساطت نمايندگانی که آزادانه انتخاب شده باشند ، شرکت جويد.

2 ) هر شخصی حق دارد با شرايط برابر به مشاغل عمومی کشور خود دست يابد.

3 ) اراده ی مردم ، اساس قدرت حکومت است : اين اراده بايد در انتخاباتی سالم ابراز شود که به طور ادواری صورت می پذيرد. انتخابات بايد عمومی ، با رعايت مساوات و با رأی مخفی يا به طريقه ای مشابه برگزار شود که آزادی رأی را تأمين کند.

ماده ی 22

هر شخصی به عنوان عضو جامعه حق امنيت اجتماعی دارد و مجاز است به ياری مساعی ملی و همکاری بين المللی ، حقوق اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی ضروری برای حفظ حيثيت و کرامت و رشد آزادانه ی شخصيت خود را ، با توجه به تشکيلات و منابع هر کشور ، به دست آورد.

ماده ی 23

1 ) هر شخصی حق دارد کار کند ، کار خود را آزادانه برگزيند ، شرايط منصفانه و رضايت بخشی برای کار خواستار باشد و در برابر بی کاری حمايت شود.

2 ) همه حق دارند که بی هيچ تبعيضی ، در مقابل کار مساوی ، مزد مساوی بگيرند.

3 ) هر کسی که کار می کند حق دارد مزد منصفانه و رضايت بخشی دريافت دارد که زندگی او و خانواده اش را موافق حيثيت و کرامت انسانی تأمين کند و در صورت لزوم با ديگر وسايل حمايت اجتماعی کامل شود.

4 ) هر شخصی حق دارد که برای دفاع از منافع خود با ديگران اتحاديه تشکيل دهد و يا به اتحاديه های موجود بپيوندد.

ماده ی 24

هر شخصی حق استراحت ، فراغت و تفريح دارد و به ويژه بايد از محدوديت معقول ساعات کار و مرخصی ها و تعطيلات ادواری با دريافت حقوق بهره مند شود.

ماده ی 25

1 ) هر شخصی حق دارد که از سطح زندگی مناسب برای تأمين سلامتی و رفاه خود و خانواده اش ، به ويژه از حيث خوراک ، پوشاک ، مسکن ، مراقبت های پزشکی و خدمات اجتماعی ضروری برخوردار شود ؛ همچنين حق دارد که در مواقع بی کاری ، بيماری ، نقض عضو ، بيوگی ، پيری يا در تمام موارد ديگری که به عللی مستقل از اراده ی خويش وسايل امرار معاشش را از دست داده باشد ، از تأمين اجتماعی بهره مند گردد.

2 ) مادران و کودکان حق دارند که از کمک و مراقبت ويژه برخوردار شوند. همه ی کودکان ، اعم از آن که در پی ازدواج يا بی ازدواج زاده شده باشند ، حق دارند که از حمايت اجتماعی يکسان بهره مند گردند.

ماده ی 26

1 ) هر شخصی حق دارد که از آموزش و پرورش بهره مند شود. آموزش و پرورش ، و دست کم آموزش ابتدايی و پايه بايد رايگان باشد. آموزش ابتدايی اجباری است . آموزش فنی و حرفه ای بايد همگانی شود و دست يابی به آموزش عالی بايد با تساوی کامل برای همه امکان پذير باشد تا هر کس بتواند بنا به استعداد خود از آن بهره مند گردد.

2 ) هدف آموزش و پرورش بايد شکوفايی همه جانبه ی شخصيت انسان و تقويت رعايت حقوق بشر و آزادی های اساسی باشد. آموزش و پرورش بايد به گسترش حسن تفاهم ، دگرپذيری و دوستی ميان تمام ملت ها و تمام گروه های نژادی يا دينی و نيز به گسترش فعاليت های ملل متحد در راه حفظ صلح ياری رساند.

3 ) پدر و مادر در انتخاب نوع آمزش و پرورش برای فرزندان خود ، بر ديگران حق تقدم دارند.

ماده ی 27

1 ) هر شخصی حق دارد آزادانه در زندگی فرهنگی اجتماع سهيم و شريک گردد و از هنرها و به ويژه از پيشرفت علمی و فوايد آن بهره مند شود.

2 ) هر کس حق دارد از حمايت منافع معنوی و مادی آثار علمی ، ادبی يا هنری خود برخوردار گردد.

ماده ی 28

هر شخصی حق دارد خواستار برقراری نظمی در عرصه ی اجتماعی و بين المللی باشد که حقوق و آزادی های ذکر شده در اين اعلاميه را به تمامی تأمين و عملی سازد.

ماده ی 29

1 ) هر فردی فقط در برابر آن جامعه ای وظايفی بر عهده دارد که رشد آزادانه و همه جانبه ی او را ممکن می سازد.

2 ) هر کس در اعمال حقوق و بهره گيری از آزادی های خود فقط تابع محدوديت هايی قانونی است که صرفاً برای شناسايی و مراعات حقوق و آزادی های ديگران و برای رعايت مقتضيات عادلانه ی اخلاقی و نظم عمومی و رفاه همگانی در جامعه ای دموکراتيک وضع شده اند.

3 ) اين حقوق و آزادی ها در هيچ موردی نبايد برخلاف هدف ها و اصول ملل متحد اعمال شوند.

ماده ی 30

هيچ يک از مقررات اعلاميه ی حاضر نبايد چنان تفسير شود که برای هيچ دولت ، جمعيت يا فردی متضمن حقی باشد که به موجب آن برای از بين بردن حقوق و آزادی های مندرج در اين اعلاميه فعاليتی انجام دهد يا به عملی دست بزند.

¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤

در ترجمه ی اين اعلاميه از سه منبع زير بهره گرفته شده است :

ا ـ داريوش آشوری ، دانشنامه سياسی ، انتشارات سهروردی و مرواريد ، تهران ، 1366 ، صص 133 ـ 138 .

2 ـ هوشنگ ناصرزاده ( گردآورنده ) ، اعلاميه های حقوق بشر ، انتشارات جهاد دانشگاهی ، تهران ، 1372 ، صص 12 ـ 17 .

3 ـ « اعلاميه ی جهانی حقوق بشر » ، ترجمه ی علی ميرزايی با همکاری رضا رضايی ، نگاه نو ، شماره ی 37 ، تابستان 1377 ، صص 190 ـ 196 .

(مترجم: محمدجعفر پوينده)

Tuesday, May 24, 2011

پیش بسوی تشییع جنازه میلیونی

زمان ، زمان اتحاد و تجدید بیعت با همه جانباختگان راه آزادی است !
از مراسم تشییع جنازه قهرمان مردمی ، شادروان ناصر حجازی استفاده کنیم و با حضور میلیونی خود ، اتحادمان را یک بار دیگر به جهانیان نشان دهیم .
به امید آزادی ایران

Saturday, May 7, 2011

با افزایش بهای سکه ، پرداخت دیه بمراتب از پرداخت مهریه آسان تر شده است

طنزی تلخ اما بسیار واقعی درباره یکی دیگر از تأثیرات مخرب فرهنگی پدیده شوم جمهوری اسلامی

Thursday, March 24, 2011

نام کشورهای اکوادور،بنگلادش، پاکستان ، چین، روسیه ، کوبا و موریتانی را هرگز فراموش نخواهیم کرد

امروز جنبش آزادیخواهی ایرانیان یک گام بلند دیگر برداشت . بعد از سالها مجدداً بازرس ویژه حقوق بشر برای ایران تعیین شد . از مجموع 47 کشور عضو این شورا 22 کشور رأی مثبت ، 14 کشور رأی ممتنع و 7 کشور نیز رأی منفی دادند . چند کشور ، از جمله قطر نیز ( احتمالاٌ عمداً ) در جلسه حضور نداشتند . مطمئنم طی چند روز آینده در مورد زمینه ها و پیامدهای اعزام نماینده ویژه حقوق بشر به ایران زیاد نوشته خواهد شد اما زاویه ای که به نظر من قابل توجه است کشورهایی هستند که به این قطعنامه رأی منفی داده اند . کشورهای اکوادور،بنگلادش، پاکستان ، چین، روسیه ، کوبا و موریتانی ! این کشورها معتقدند در ایران حقوق بشر به هیچ عنوان نقض نشده است ، در واقع این کشورها چشم هایشان را به روی این همه جنایت بسته اند و صرفاً در فکر منافع مالی خود هستند . به عبارتی دیگر این کشورها ، جنبش آزادیخواهی ایرانیان را به هیچ انگاشته و مسخره کرده اند . باشد تا نام این کشورها هرگز از حافظه تاریخی مردم ایران پاک نشود و در فردای ایران آزاد بعنوان سند مورد استفاده قرار گیرد

Thursday, March 17, 2011

قطعنامه امشب شورای امنیت،اولین قطعنامه در حمایت از یک جنبش مردمی و برای دفاع از مردم یک کشور است

شورای امنیت سازمان ملل متحد در طول بیش از 60 سال از تأسیس آن در حدود 2000 قطعنامه صادر کرده است و جالب است بدانیم که قطعنامه امشب آن در خصوص برقراری منطقه پرواز ممنوع بر فراز لیبی ، اولین در نوع خود می باشد .
این اولین قطعنامه در حمایت از یک جنبش مردمی و به منظور دفاع از شهروندان عادی یک کشور است .
جا دارد از صمیم دل این گام بلند را به همه آزادیخواهان جهان و شورای امنیت بخصوص به کشورهای فرانسه ، انگلیس و لبنان که پیشنهاد دهندگان اصلی این قطعنامه بودند تبریک بگویم .
زنده باد آزادی
پاینده باد دموکراسی
زنده باد مردم دلاور لیبی

شورای امنیت سازمان ملل متحد لحظاتی قبل قطعنامه مربوط به منطقه پرواز ممنوع بر فراز لیبی را تصویب کرد

تبریک به همه ازادیخواهان جهان

Tuesday, March 15, 2011

اگر جمهوری اسلامی راست می گوید و جرأت دارد برای دفاع از شیعیان بحرین نیروی نظامی اعزام کند

متأسفانه هر چه زمان جلوتر می رود براندازی دیکتاتورها سخت تر و سخت تر میشود . آنچه در تونس دو هفته و در مصر یک ماه طول کشید ، در لیبی به جنگی خانمانسوز بدل گشته و در یمن و بحرین و - شوربختانه - ایران به یک رفتار عادی روزانه بدل گشته است . ظاهراً دیکتاتورها بسرعت از سرنوشت همنوعان سقوط کرده شان درس گرفته و قصد دارند به لطائف الحیل مبارزات مردمی را در کشورهای شان دچار فرسایش کرده و با اتکا به حمایت نیروهای خارجی ( که بدبختانه اکثراً هم از میان کشورهای دموکراتیک غربی هستند ) جنگ را باصطلاح مغلوبه کرده و به تثبیت قدرت لرزان خود بپردازند .
در این نوشتار قصد ندارم که به کم و کیف مبارزات در این کشورها اشاره کنم که خود داستانی مفصل می خواهد ، آنچه اما در این میان بر پیچیدگی اوضاع افزوده است روند دردناکی است که در بحرین به جریان افتاده است . واقعیتش را بخواهید اطلاع دقیق ندارم که آیا در بحرین ، مردم ( اکثریت هفتاد درصدی شیعه آن کشور ) واقعاً به دنبال دموکراسی از نوع نوین آن هستند یا صرفاً می خواهند با اتکا به اکثریت نسبی شان اقدام به برقرای یک جمهوری اسلامی شیعی از نوع همسایه شمالی خود کنند . به هر حال ظاهر قضیه اینگونه حکایت دارد که دولتهای خارجی از جمله عربستان و امارات قصد دارند به بهانه های واهی از جمله حراست از مراکز و ساختمانهای دولتی ، حکومت آل خلیفه را به هر قیمتی که شده حفظ کنند و به همین دلیل با دخالت آشکار در امور داخلی بحرین ، اقدام به اعزام نیروی نظامی ( در حدود 1500 نفر ) به بحرین کرده اند .
در این میان جایگاه رژیم جمهوری اسلامی به شدت به چالش کشیده شده است چرا که این رژیم که خود را ام القرای جهان اسلام و رهبرش را ولی امر مسلمین ( شما بخوانید شیعیان ) جهان می داند و سالهاست با تکیه بر سرمایه های ملی کشور به تبلیغات وسیع مبنی بر حمایت از مسلمانان دیگر کشورها پرداخته و حتا در مواردی نظیر بوسنی ، عراق و افغانستان از اعزام نیرو و آموزش تروریست ها و صدور تجهیزات نظامی نیز غافل نمانده است علی القاعده باید به یاری هم کیشان خود در جزیره کوچک بحرین بشتابد .
حضور پایگاه پنجم نظامی آمریکا در بحرین و - اینک - نیروهای نظامی عربستان و امارات که آنها نیز ار متحدان اصلی آمریکا در منطقه به شمار می روند فرصت مناسبی است برای جمهوری اسلامی که برای اثبات صحت ادعای سی ساله و تأیید رجزخوانی های همیشگی اش ضمن حمایت از شیعیان بحرین ، به نبرد با استکبار جهانی بپردازد .
البته همه ما می دانیم که این اتفاق هرگز جامه عمل به خود نخواهد پوشید چرا که مثل جمهوری اسلامی مثل معروف همان طبل توخالی است . در واقع هیاهوی جمهوری اسلامی فقط مصرف داخلی دارد و برای دلخوش کردن بخشی از طرفداران و مزدوران است که برای حمایت از رژیم ، به تکه نانی و استخوانی راضی اند . به باور من این یک فرصت طلایی برای جنبش سبز است تا جمهوری اسلامی را در مقابل ادعاهای چندین و چندساله اش قرار داده و توخالی بودن بودن را بیش از پیش برای طرفدارانش ثابت کند و تشت رسوایی رژیم دیکتاتوری را از بام بر زمین اندازد .
زنده باد آزادی
پاینده باد ایران

Sunday, March 13, 2011

تبریک به بالاترین : آقای مجتبی واحدی با درخواست من مبنی بر اطلاع رسانی روزانه موافقت کردند

یک بار دیگر سایت بالاترین در راه اطلاع رسانی حرفه ای گام برداشت . در پی در خواستی که از جناب آقای مجتبی واحدی داشتم تا جهت روشن شدن هر چه بیشتر فضای اطلاع رسانی و جلوگیری از پخش شایعات در خصوص اخبار مربوط به جنبش سبز و آقایان مهندس موسوی و کروبی ، اقدام به پخش کلیپ های روزانه نموده و صحت و سقم اخبار را به اطلاع همگان برسانند ، ایشان پاسخ داده و موافقت خود را اعلام نمودند . ضمن ابراز خوشحالی از اینکه با ارائه این پیشنهاد و موافقت ایشان باعث شدم تا قدمی هر چند کوچک در راه اطلاع رسانی درست برداشته شود لازم می دانم از همه دوستان بالاترینی سپاسگزاری نموده و این پیروزی کوچک را به حساب سایت گذاشته و از مسئولین آن هم قدردانی کنم . به باور من سایت بالاترین یکی از ارکان اصلی اطلاع رسانی آزاد در اوضاع کنونی میهن عزیزمان است . باشد تا با ادامه این راه بتوانیم روز به روز بر آگاهی هم میهنانمان بیفزاییم که هیچ چیز بایسته تر از آن نیست .
زنده باد آزادی
پاینده باد ایران

Saturday, March 12, 2011

درخواست از آقای مجتبی واحدی برای تأیید روزانه برنامه ها و اخبار مربوط به جنبش

در پی بروز شایعاتی مبنی بر اخلال احتمالی دشمن در سایت کلمه و انتشار خبر آزادی مهندس موسوی و خانم رهنورد و تکذیب متعاقب آن ( تشکیک بجای آقای دکتر نوریزاده در برنامه تفسیر خبر جمعه گذشته ) ، به نظر می رسد که جنبش نیاز دارد بصورت روزانه از صحت وسقم اخبار و برنامه های خود مطمئن گردد . این امر با توجه به اینکه هر روز شاهد بروز اخلال در وبسایت های خبر رسانی آزاد و بویژه وبسایت های وابسته به جنبش هستیم ، بیش از پیش لازم احساس می شود . از آنجایی که آقای اردشیر امیر ارجمند را نمی شناسم و از سوابق ایشان نیز چندان اطلاعی ندارم ، از آقای مجتبی واحدی مشاور محترم جناب کروبی که کارنامه عملی روشنی در همراهی جنبش دارند و ضمناً مورد اعتماد بخش زیادی از اعضای جنبش هستند خواهش می کنم که برنامه هایی روزانه ( مشابه برنامه های آقای دکتر سازگارا ) ترتیب بدهند تا سایر اعضا بتوانند اخبار و برنامه ها را بصورت تأیید شده از زبان ایشان بشنوند و تکلیف شان روشن شود .
در این مقطع که رژیم تمام هم و عم خود را معطوف به انحراف جنبش کرده و با دادن سیگنال های خطا سعی در ایجاد شک و شبهه در میان اعضای آن دارد باید به هر روش ممکن بتوانیم اعمال مخرب رژیم و عوامل آن را خنثی کرده و بر یکپارچگی بدنه جنبش افزوده و از بروز شک در میان اعضا جلوگیری کنیم .
امیدوارم این درخواست به اطلاع جناب واحدی رسانده و ایشان هر چه زودتر راهکاری عملی برای این معضل پیدا کنند . لازم به ذکر است که پیشنهاد بنده تنها از جهت سادگی و سرعت میتواند مد نظر قرار گیرد وگر نه هیچ اصراری بر آن نیست .
با امید به پیروزی هر چه زودتر جنبش آزادیخواهی ایرانیان - جنبش سبز

Sunday, February 27, 2011

ننگ و نفرین بر امام زمانی که سربازان گمنامی تا به این حد جنایتکار ، وقیح و عربده جو دارد

این را کاملاً جدی می گویم ، سالهاست در گوشمان می خوانند " سربازان گمنام امام زمان " و مرادشان کارمندان و مأموران فاسد و جنایتکار و بی عرضه وزارت اطلاعات است . جنایتکارانی که سالها قبل نیز پرده از بخشی از هنرنمایی شان بویژه در جریان قتل های زنجیره ای برداشته شد . سربازان گمنامی که رئیسشان کسانی چون ریشهری ، فلاحیان ، دری نجف ابادی و اینک حیدر مصلحی بوده و هست . اگر چه شخصاً به امام زمان هیچ اعتقادی ندارم و به باور من این هم از آن حقه های کثیف آخوندها بوده که همزمان با سرکیسه کردن مردم بدبخت ، همه گاه آنان را به توهم نزول اجلال این امام زمان کذایی در مقابل مظالم خود به صبر دعوت کرده اند ، اما اگر واقعاً امام زمانی وجود داشته باشد که این جنایتکاران و از انسانیت بیخبران سربازان واقعی و گمنامش باشند ، میگویم : ننگ و نفرین و لعنت بر چنین امام زمانی ! اگر او هست و - بر اساس افسانه سرایی های موجود - چنین مظالمی را می بیند و بر آنچه بر مردم این ملک رفته است و هنوز هم بر کسانی چون موسوی و کروبی می رود ، واقف است ، مرگ و نابودی هزار بارش برازنده تر است . مطمئنم بزودی و برای همیشه از شر این جانوران دوپا خلاص خواهیم شد . به امید آن روز .
زنده باد آزادی
پاینده باد ایران

Thursday, February 24, 2011

ما این جنبش را بدون حمایت مراجع به پیروزی می رسانیم ، آنها اگر خواستند از شجاعت ما تقلید کنند

در آستانه یک تحول تاریخی عظیم در کشورمان هستیم . نسلی به میدان آمده و صدای اعتراضش را به چهار گوشه گیتی رسانده است که در بند سنت نیست . این نسل ، نسل توئیتر و فیس بوک و اینترنت و ایمیل و شهروند خبرنگار است . این نسل ، نسل حقوق بشر است ، حق حیات ، حق آزادی بیان و حق تصمیم گیری . این نسل را با آن دسته از کسانی که سالها کورکورانه به اسم تبعیت و تقلید و ادای فرائض دینی دنبال این آخوند و آن مرجع افتاده بودند و حرام و حلاشان را قاطی می کردند و جریمه آن را هم در همین دنیا به اسم خمس و زکات و حق امام و وجوهات شرعیه به این جماعت می دادند ، سر سازش نیست . این نسل را با تقلید از این و از آن کاری نست . این نسل می داند که مرجعیت همیشه در کنار قدرت استبدادی و بعنوان سوپاپ اطمینان و مانع اصلی حرکت آزادیخواهی مردم بوده است . اکنون نیز که می بینید کسی نیست که از میان مراجع قد علم کند و در مقابل این همه ظلم بایستد برای این است که خودشان بهتر از هر کسی می دانند که دوره شان به سر آمده و تاریخ مصرفشان گذشته است . بنابراین در پاسخ به همه دوستانی که سراغ حمایت از مراجع می گیرند باید بگویم : ما جنبش سبز آزادیخواهی ایران را تا رسیدن به سر منزل مقصود و بدون حمایت این مراجع همراهی می کنیم . با این آقایان هم کاری نداریم . یعنی اساساً از ایشان انتظاری نداریم . فقط می خواهیم بعدن اگر خواستند و دیدند و چشمشان باز شد ، از ما تقلید کنند و اندکی شجاعت بیاموزند .
بقول معروف : ما را به خیر شما امید نیست ... شر مرسانید !
زنده باد آزادی
پاینده باد ایران

Monday, February 14, 2011

روز جراحی سرطانی به نام ولایت فقیه فرا رسیده است

این بهترین تعبیری است که تاکنون برای امروز ( 25 بهمن ) شنیده ام .
زنده باد آزادی

Saturday, February 12, 2011

این روزها تمام جهانیان چشم به 25 بهمن دوخته اند

برای تو هم میهن آزاده ام !
برای تو که باور داری این ملتها هستند که سرنوشت آینده کشورشان را تعیین می کنند .
برای تو که با دخالت خارجی و جنگ مخالفی و می دانی که مسیر دموکراسی هرگز از راه جنگ نمی گذرد .
برای تو که درد سالها استبداد را با تک تک سلولهایت و تا مغز استخوانت درک کرده ای .
برای تو که از خامنه ای ، از جنتی ، از صدا و سیمای ضرغامی ، از مجلس فرمایشی ، از خبرگان بی خاصیت رهبری ، از عربده جوئی های امثال احمدی نژاد و از هر آنچه متعلق به جمهور اسلامی است خسته شده ای .
برای تو که به رغم سوختن و ساختن در این همه سالهای سیاه استبداد و خودکامگی ، سرنوشت و آینده بهتری را برای فرزندت آرزومندی .
برای تو که با داشتن پاسپورت ایرانی در هیچ کجای این جهان جایی در شأن و اعتبار ایرانی نداری .
برای تو که خسته ای از دیدن دخترکان کبریت فروش سر چهار راه .
برای تو که سایه منحوس اعتیاد و فقر و فحشاء را همیشه در کنار خود حس کرده ای .
برای تو که شأن انسانی ات در هر لحظه توسط عوامل پیدا و پنهان رژیم به تمسخر گرفته می شود .
برای تو که با داشتن این همه سرمایه عظیم انسانی و طبیعی ، باید شاهد این واقعیت تلخ باشی که سرمایه مملکتت به تاراج میرود و خرج جنایت جنایتکاران در گوشه گوشه دنیا می شود .
و برای تو که نام بلند ایران و ایرانی کنج صفحات تاریخ میجویی و بدنبال اعتلای آن هستی .
برای تو می نویسم !
تونس را و تونسی ها را دیدیم .
مصر و مصری ها را دیدیم .
سخنان آن جوان رعنای مصری را هم شنیدیم که خود را وامدار جنبش حق طلبانه تو می داند و انتظاری بهتر برای آینده ات .
به هزار و یک دلیل سیاسی و جغرافیایی ، موقعیت ایران از هر دو سرزمین مصر و تونس برجسته تر و بااهمیت تر است ! این را هم می دانیم .
اینک ، در آستانه 25 بهمن و با کوله باری از تجربه بیش از یکصد سال مبارزه در راه ازادی ، چشم جهانیان به همت من و تو دوخته شده است و همگان در انتظاری کشنده بسر می برند . انگار همه می دانند که کلید بسیاری از مشکلات امروز منطقه و جهان در دستان ماست . انگار همه می خواهند که ما پیشقراول راهی شویم که در پایان آن آزادی و حقوق بشر ، این شیرین ترین ودیعه خداوند به بنی آدم ، با زندگی مردمان عجین شده باشد .
پس ! بر ماست که این رسالت تاریخی و جهانی مان را با دست و پا و قدم و قلم و اندیشه مان ، در روز 25 بهمن به متمدنانه ترین شکل ممکن به انجام رسانیم .
هان ! این مائیم و این آینده روشن ایران
زنده باد آزادی
برقرار باد حکومت مردمی در ایران
و پاینده باد ایران

Friday, February 11, 2011

یکی نیست پیدا بشه و به این جماعت احمق بگه : آخه تظاهرات و راهپیمایی دولتی برای نشان دادن چه!؟

بیست و دوم بهم امسال هم آمد و رفت و یک رسوایی دیگر بر رسوایی های دیگر رژیم افزوده شد ! در همه جای دنیا رسم بر این است که مردم در اعتراض به یک امری اقدام به تظاهرات و راهپیمایی می کنند . اصلاً چیزی به اسم راهپیمایی یا تظاهرات دولتی در هیچ کجای دنیا معنی ندارد . راهپیمایی برای چی ؟ تظاهرات بر علیه کی ؟ مگر نه اینکه شما دولت مستقر هستید ؟ خوب ! این که نشان دادن ندارد . این همه جنگ و دندان نشان دادن به کی ؟ شاخص قدرت برای یک دولت و یک نظام سیاسی به گونه ای دیگر بررسی می شود ، یا بهتر است بگوییم قدرت یک حکومت را از روشهای دیگر اندازه می گیرند : مثلاً میزان امید در میان مردم ، مثلاً تولید ناخالص ملی ، مثلاً اعتبار پاسپورت یک کشور، خط فقر و و و . دیگر نیازی نیست یک دولت تمام امکانات و بودجه اش را در اختیار قرار دهد که مردم بیایند خیابان و از آن حمایت کنند . در واقع بهتر است اینگونه بگوییم که میزان پایداری و ثبات یک حکومت نسبت معکوس دارد با تعداد تظاهرات ها و راهپیمایی هایی که در آن کشور انجام می شود . بعبارتی : اگر بچه ای هر شب به خانه بیاید یک امر کاملاً طبیعی است و اصلاً قابل توجه نیست ... خبر از زمانی شروع می شود که آن بچه به خانه نیاید ! البته خوشحالم که جمهوری اسلامی هرگز این را نفهمید و فرصتی هم برای فهمیدنش پیدا نخواهد کرد .
زنده باد آزادی

Tuesday, February 8, 2011

راهپیمایی 25 بهمن را در سطح دنیا ، رسانه ای کنیم . همه باید بدانند که مردم ایران قصد دارند از همنوعان خود حمایت کنند

همزمان با روند وقایع در داخل کشور ، لازم است یک جریان رسانه ای قوی ( ترجیحاً به زبانهای دیگر و در شبکه های خبری بین المللی ) ایجاد شود که نه تنها جهانیان را در جریان اتفاقات چند روز آینده ایران بگذارد بلکه موج حمایت و پشتیبانی آنان را نیز جلب کند . همه باید بدانند حالا که رهبر ایران بطور رسمی از انقلابات مصر و تونس حمایت کرده و آنها را در ادامه موج انقلاب اسلامی ایران دانسته است ( که البته اسناد آن هم موجود است ) ، مردم ایران نیز قصد دارند با انجام یک راهپیمایی عظیم در سطح خیابانهای شهرهای مختلف ایران ، حمایت بیدریغ خود را از خواهران و برادران تونسی ومصری خود اعلام کنند . لازم است افکار عمومی دنیا بداند که روز 14 فوریه یا همان روز ولنتاین ، مردم ایران عشق خود را به آزادیخواهی مردم مصر اعلام خواهند کرد . بنابراین هر کسی که دستی بر آتش دارد و می تواند سریعاً این خبر را همراه با جزئیات آن اعلام کند تا نهایتاً خود مصری ها هم بدانند که تنها نیستند ( رسانه هایی چون الجزیره عربی و انگلیسی ، سی ان ان ، بی بی سی و ... ) از اهمیت بالایی برخوردارند . زنده باد آزادی

Monday, February 7, 2011

باز هم مبارک که حداقل آلمان را دارد ! آ سید علی تو میخوای کجا بری ؟

در خبرها ( به نقل از الجزیره ) آمده بود که احتمال دارد مبارک به بهانه معاینات پزشکی ممکن است سر از آلمان درآورد . این در حالی است که او قبلاً نیز در آلمان مورد انجام عمل جراحی قرار گرفته است . بنظر می آید مقامات آلمانی نیز از اینکه مبارک زودتر شر را کم کند و به آنجا برود ناراضی نیستند . با شنیدن این خبر پرسشی که فوراً به ذهنم رسید این بود که براستی در صورت بروز وقایع مشابه در آلمان ، این آ سید علی و ایل و تبار و مزدورانش کجا میخوان برن ؟ آیا جایی هست که اینا بتونن بهش پناه ببرن ؟

Sunday, February 6, 2011

پخش زنده سایت بالاترین کار نمی کند

Align Rightمسئولین گرامی سایت بالاترین
باطلاع می رساند که پخش زنده سایت از فعالیت افتاده و کار نمی کند . بدیهی است با توجه به حساسیت زیاد مطالب مطروحه امروز ، نیاز شدیدی به فعالیت پخش زنده احساس می شود . خواهشمند است موضوع را بررسی و اقدام اصلاحی لازم بعمل آورید . با سپاس فراوان

Thursday, February 3, 2011

نود نفر پشت کامپیوتر، 10 نفر وسط خیابان - نتیجه : بقای دیکتاتوری تا قیام قیامت

پارسال یه اتفاقی اینجا افتاد که بیشتر به یه معجزه شبیه بود ! برای یکی دو ماه هم میهنان ما از پیر و جوان ، زن و مرد ، باسواد و بیسواد ، دانشجو و کاسبکار و خلاصه همه و همه ، ترس از دیکتاتور را کنار گذاشتن و ریختن وسط خیابون و فریاد زدن مرگ بر دیکتاتور . این اتفاق در نوع خودش خیلی جدید نبود و ما قبلن هم داشتیم نمونه هایی کوچیک اینجا و اونجا که البته همه اونها اثرات مثبت خودش را به همراه داشته. اما اون چیزی که پارسال رو برای همه ما خاطره انگیز کرد این بود که برای اولین بار ، ترس از حاکمیت و قدرت رژیم و مزدوراش به کناری رفت و جای خودش رو به شجاعت داد . این ما بودیم که دیگه مهمترین چیز دنیا برامون فقط خودمون نبودیم . اتفاقاتی هم که این روزها توی مصر شاهدش هستیم - و به نظرم قبل از اینکه دنبال این باشیم که آیا مردم مصر و قبل از اونا تونس از ما الهام گرفتن یا نه، باید بعنوان یه کلاس آموزشی بهش نگاه کنیم و سعی کنیم ازش یاد بگیریم - برای همه ما یادآوریه این نکته اس که محل میدان مبارزه ، کف خیابونه و بس ! تا مردم نریزن وسط خیابون ، تا برای چند مدت همه چی و از جمله این کامپیوتربازی رو نزارن کنار و نرن وسط میدون ، آش همون آشه و کاسه همون کاسه ! همه دنیا دیدن که چجوری میشه ظرف تنها یک هفته نه تنها کاخ قدرت دیکتاتوری چون حسنی مبارک رو به لرزه درآورد بلکه پشت همه دیکتاتورهای منطقه از جمله سوریه و اردن و یمن و مطمئنم ایران رو به عرق سرد نشوند . بزار راحتتون کنم : تا اونجایی که به اطلاع رسانی مربوطه کامپیوتر چیز خوبیه اما نمیشه از پشت کامپیوتر انقلاب کرد ! نمیشه کمر دیکتاتور رو شکوند ! نمیشه دستها رو به هم رسوند و مشت گره کرده رو حواله صورت دیکتاتور کرد ! بقول دوستی که می گفت : توی مصر 10 نفر نشستن پشت کامپیوتر و اطلاع رسانی کردن و دنیار رو از اتفاقات خیابونها خبردار کردن و 90 نفر توی خیابون فریاد زدن و خوابیدن اما توی ایران 10 نفر باید جونشون رو به خطر بندازن تا 90 نفر ( از جمله خود من ) بشینیم پشت کامپیوتر و مقاله و تحلیل بنویسیم و به جون هم بیفتیم و انقلاب مجازی خودمون رو پیش ببریم . آره داداش ! حرفام خیلی تلخه اما افسوس و هزار افسوس که واقعیته ! به دل نگیرید ، درد دلی بود . همین

Tuesday, February 1, 2011

مصر - اسکندریه : ساندیس خورهای موتورسیکلت سوار حسنی مبارک با اسلحه و چماق و چاقو و زنجیر به جان مردم افتاده اند

در پی آخرین بیانیه حسنی مبارک مبنی بر کنار رفتن از قدرت در ماه سپتامبر ( شهریور ) و عدم پذیرش آن از جانب معترضین و ادامه شعارهای ضد مبارک ، چند صد نفر از ساندیس خورهای مصری در شهر اسکندریه ( دومین شهر بزرگ مصر ) سوار بر موتورسیکلت به جان معترضین افتاده اند . این اراذل و اوباش مشابه همنوعان ایرانی خود از اسلحه و چوب و چماق و زنجیر استفاده می کنند . رگبارهای متعدد از گوشه و کنار میدان اصلی شهر بگوش می رسد ... منتظر خبرهای تکمیلی باشید ( منبع خبر : الجزیره انگلیسی

Saturday, January 29, 2011

با سپاس از بالاترین برای تغییر لوگو در حمایت از قیام مردم مصر

سایت بالاترین در یک اقدام بسیار زیبا و تقدیر آمیز بخشی از لوگوی معمولی خود را با نشانه ای از آثار باستانی مصر ( بجای " بـــا " از مجسمه ابوالهول استفاده شده است ) جایگزین کرده است . این اقدام علاوه بر اینکه حتمن باید دیده شود و مورد تحسین قرار گیرد می تواند بعنوان نشانه ای از بازسازی جایگاه گذشته بالاترین نیز تلقی گردد تا جایی که بتواند بعنوان سایتی حامی آزادی و آزادیخواهی مورد ارزیابی جایگاه خود را در رسانه های ایرانی تقویت نماید . امید وارم بزودی نظرسنجی هم بعنوان یک ابزار توانمند اطلاع رسانی ، جایگاه خود را در سایت بالاترین پیدا کند . در همین ارتباط از همه دوستان عزیز خواهشمندم نظرات خود را در خصوص لزوم یا عدم لزوم برقراری امکان نظرسنجی در سایت ابراز داشته و در صورت موافقت روش پیشنهادی خود را با مدیریت سایت و کاربران محترم در میان بگذارند

Wednesday, January 26, 2011

آقای حیدر خان مصلحی ! درست گفتید . این فتنه تا زمانی که سر شما و اربابانتان را زیر آب نکند ادامه دارد

در خبرها ( بخصوص سایت ارزشی تابناک متعلق به مظهر غیرت جمهوری اسلامی - محسن رضایی ) به نقل از جیمز باند جمهوری اسلامی ، حیدر مصلحی آمده بود که فتنه های سال پیش هنوز ادامه دارد و چه و چه ! لازم است بعنوان یک ایرانی نکته ای را به ایشان یادآوری کنم : حیدر خان ! این فتنه یک شبه بوجود نیامده است که یک شبه از بین برود . اگر قرار هم باشد که چیزی از بین برود این شما و اربابانتان هستید . وحشت این روزهای شما بی علت هم نیست . می دانم تمام استخوانهای شما و رهبرتان میلرزد وقتی خبرهای تونس و اینک مصر و الجزایر و یمن و اردن و ... را می بینید و می شنوید . عیبی ندارد . لذتش را ما می بریم . بقول قدیمی ترها : این خط و این نشان . بازم همدیگه رو می...بی... نیم

Thursday, January 20, 2011

یک پرسش : آیا می توان گفت نقطه قوت جنبش مردمی تونس ، عدم وجود یک رهبری محافظه کار ا ست ؟

جنبش سبز ایرانیان را می توان از جهات مختلف با آنچه در تونس اتفاق افتاد مقایسه کرد . اگر چه گفته میشود که مردم تونس تا حدی از ایرانیان الهام گرفته بودند اما بد نیست ما هم بدقت به حرکت آنها خیره شویم و از آن درس بیاموزیم . برای شروع میتوان به پاسخ سؤال فوق فکر کرد . اگر خیزش مردم دو هفته بیشتر ادامه پیدا می کرد آیا ممکن نبود ما هم شاهد فرار سران رژیم باشیم ؟ اگر مردم بجای آنکه همه امیدشان را به آنچه آقای مهندس موسوی می گوید نبسته بودند ( می دانم ایشان با نیت خیر و از سر مصلحت اندیشی مردم را از ادامه حرکت بازداشتند ) آیا ممکن نبود رژیم بشکند ؟ البته لازم است یادآوری کنم که من در اینجا به هیچ عنوان قصد تخطئه کسی را ندارم . در این باره بیشتر می نویسم . زنده باد آزادی و دموکراسی

Tuesday, January 18, 2011

فکر می کنی این خانمهای محترم تو دلشون چی دارن می گن؟


غرور، افتخار، عدالت ، حق انتخاب ، آزادی ، حقوق بشر ، فحشا ، حجاب ، انسانیت ، زن بودن ، صیغه !

كدام يك؟



Sunday, January 16, 2011

موضوعاتی که جمهوری اسلامی نمی خواهد به آن بپردازیم : دادگاه لبنان ، انقلاب تونس و تظاهرات در افغانستان

زمانه ، زمانه دشوار و حساسی است . جمهوری اسلامی با یکی از بزرگترین چالشهای دوران حیات خود روبروست : از یک طرف رویدادهای تونس که منجر به فرار یکی از متحدین بنام رژیم شد و سمت و سوی وقایع بگونه ای است که نسیم آزادی و دموکراسی در این کشور و به تبع آن ، در سایر کشورهای منطقه بخصوص آنهایی که زمامداران مادام العمر دارند ، وزیدن گرفته است . آنچه این روزها در تونس می گذرد می تواند امید دهنده و الهامبخش جنبش سبز آزادیخواهی در ایران قرار گیرد که به آتشی سوزان در زیر خاکستر رویدادها بدل گشته است . همچنین شایعه درز اخبار از محتویات پرونده دادگاه ترور رفیق حریری نخست وزیر فقید لبنان ، حکایت از آن دارد که به احتمال فراوان ، خامنه ای بعنوان عنصر اصلی و شخص دستور دهنده این ترور در مظان اتهام بین المللی قرار خواهد گرفت که در جای خود ضربه مهلک دیگری بر پیکر پوسیده رژیم جمهوری اسلامی است . و اما وقایع افغانستان نیز در جای خود بسیار قابل مداقه و توجه است . تقریباً برای اولین بار جمهوری اسلامی بصورت سیستماتیک و گسترده مواجه است با اعتراض غیر ایرانی هایی که در کشور خودشان و بر اساس قانون اساسی آن کشور اقدام به اعتراض به عملکرد تخریبی جمهوری اسلامی کرده اند و دست جمهوری اسلامی نیز از انجام هر کاری کوتاه است . اگر چه موضوع اصلی این اعتراضات مسئله محدودیت های ایجاد شده بر سر راه صدور مواد سوختی به " کشور دوست و برادر افغانستان " است اما حضور پلاکاردهایی منقش به عکس شهیدان جنبش سبز ، بسیار قابل تأمل است که به هیچ عنوان برای رژیم قابل هضم نیست و نخواهد بود . به دلایل فوق باید انتظار داشت که جمهوری اسلامی حساسیت زیادی به اخبار حول و حوش این رویدادها داشته باشد و طبیعتاً از پخش آنها نیز وحشت دارد . به همه خوانندگان توصیه می کنم کهضمن پرداختن به موضوعات روز ایران ، از این اخبار نیز غافل نمانند . به امید آزادی در میهن عزیزمان : ایران

Friday, January 14, 2011

دیکتاتور تونس هم صدای مردم را شنید . خامنه ای هم خواهد شنید ، اما مطمئنم دیر خواهد بود

در خبرها از قول زین العابدین بن علی رئیس جمهور مادام العمر تونس ( شما بخوانید دیکتاتور تونس ) اعلام کرده است که صدای مردم را شنیده است و دست به اصلاحاتی خواهد زد . از جمله این اصلاحات اینکه ایشان دستور داده است که قیمت یک سری از کالاهای اساسی ارزان شود . صرف نظر از اینکه این دستور در عالم اقتصاد چقدر مسخره و احمقانه است و راه به جایی نخواهد برد اما نکتها ای در آن نهفته است : دیکتاتوران همیشه دیر می شنوند و دیر می فهمند و وقتی هم می فهمند ، اشتباه می کنند و با این اشتباهاتشان بر عمق فاجعه می افزایند . در کشوری که قیمت کالاهای اساسی مورد نیاز مردم با دستور مقامات سیاسی بالا و پایین شود نشان از دو چیز دارد : یا قیمت ها با دستور مقامات بالا رفته بود که اینک پایین می آید یا قیمتها بصورت طبیعی و بر اساس مناسبات اقتصادی و قیمت های جهانی بالا رفته اند . در حالت اول نشان دهنده دزد بودن مقامات است و نهایتاً به نفعشان نخواهد بود و مردم حسابشان را با آنان تسویه خواهند کرد ، و در حالت دوم دوباره قیمتها بالا خواهد رفت و روز از نو و روزی از نو ! این سرنوشت همه دیکتاتوران است که زبان خوش هرگز سرشان نمی شود و کار را به خشونت و خونریزی میکشانند . امیدوارم این وقایع درس عبرتی باشند برای دیکتاتوران دیگر در کشورهای دیگر که فکر می کنند تا عمر دارند باید مالک جان و مال و ناموس مردم باشند و هرگز حاضر به کناره گیری نیستند . همه این جماعت روزی با پس گردنی و اردنگی کنار خواهند رفت ! به امید آن روز

Sunday, January 9, 2011

شخصاً امیدوارم دیگر هیچ پیروزی ورزشی به نام جمهوری اسلامی و زیر پرچم عقرب نشان آن به دست نیاید

اینجوری بهتره ! مملکت باید همه چی اش به همه چی بیاد ! نمیشه هر سال این همه هواپیما سقوط کنه و اینهمه اعدامی و این همه کشته تصادفات جاده ای و این همه کشت و کشتار و جنایت و تجاوز به حقوق مردم بشه ، این همه فقر و بدبختی و فلاکت باشه ، اونوقت مثلاً دلمون خوش باشه که تیم مون در فلان رشته ورزشی قهرمان اینجا و آنجا شد که تازه ! بعدش احمدی نژاد و دار و دسته مزدورش بیان فخر بفروشن و همه چی رو یکسره به حساب خودشون واریز کنن . از همه بچه های ورزشکار معذرت می خوام ولی امیدوارم هیچکدوم موفق نشن پرچم جمهوری اسلامی رو به اهتزاز دربیارن . مردمی که معطل نون شبشونن پیروزی ورزشی به چه دردشون می خوره ؟ آره دوستان ! در دراز مدت این به نفع همه ست . اینجوری خیلی بهتره