Friday, December 31, 2010

آیا جمهوری اسلامی تا شب عید دوام می آورد ؟

دو هفته از شروع رسمی طرح هدفمندی یارانه ها می گذرد . هنوز از امواج سهمگین گرانی خبری نیست . آنچه دیده می شود تنها نسیمی است که می تواند پیشقراول توفان باشد . مردم پولهایشان را از بانکها گرفتهاند وفعلاً در حال خرج کردن آن هستند . بزودی این پول تمام میشود و فشار گرانی بیش از پیش بر شانه ها یشان سنگینی خواهد کرد . از یک طرف گران شدن همه کالاها بدلیل حذف سوبسید و از طرف دیگر گرانی مظاعف بدلیل گران شدن بنزین و گازوئیل و به تبع آن گرانتر شدن حمل و نقل اعم از مسافری ( درون شهری و برون شهری ) و باری . طبیعی است با گذشت یک ماه شاهد ضعیف شدن قابل توجه قدرت خرید مردم عادی کوچه و بازار خواهیم بود . این مسئله به تنهایی می تواند کمر هر دولتی را بشکند . از همه این حرفها گذشته ، با مشاهده اولین سری قبوض آب و برق و گاز و عدم پرداخت آنها توسط مردم ، دولت چکار خواهد کرد ؟ آیا آب و برق و گاز مردم را قطع خواهد کرد ؟ چند خانواده باید شاهد قطع برق و گاز باشند ؟ آن هم وسط زمستان ! آیا اینها منجر به افزایش اعتراضات و شکل گرفتن نوعی شورش مردمی خواهد شد ؟ آیا دولت حرف خود را پس خواهد گرفت ؟ باید نشست و منتظر ماند و دید که عاقبت این کارهای احمقانه به کجا خواهد کشید . بالاخره زندانها هم ظرفیت محدودی دارند . پیش بینی بسیار ساده این است که جمهوری اسلامی با سرعت باورنکردنی شاهد افزایش اعتراضات مردمی خواهد بود و ممکن است چند صباحی با درگیر کردن چماقداران و چاقوکشانش با مردم بتواند برای خود سپر حفاظتی درست کند اما این حربه هم برد محدودی دارد . امروز یازدهم دیماه و اول ژانویه سال 2011 است . تا شب عید تقریباً 80 روز بیشتر نمانده است . پیش بینی من را جدی بگیرید . هر اتفاقی که بیفتد ایران سر جایش است و مردم راه خود را بخوبی پیدا خواهند کرد . روزگار بسیار حساسی است . با امید به آزادی و بهروزی همه ایرانیان

Monday, December 27, 2010

دلیل جالب برکناری دو مقام اروپایی

به گزارش عصر ایران، روزنامه اردنی الدستور نوشت: شهردار استکلهم پایتخت سوئد که همزمان ریاست یکی از احزاب این کشور را نیز برعهده دارد ناگهان بدون مقدمه و به صورت ناگهانی خود را در میان موجی از انتقادات و خشم کم نظیر مردمی دید و از طرف مطبوعات و رسانه ها به فساد مالی متهم شد.

البته شهردار استکلهم در واکنش به این انتقادات قسم یاد کرده که در پمپ بنزین، متوجه جا گذاشتن کیف پول خود می شود و لذا مجبور شده از کوپن های دولتی برای پرداخت هزینه بنزین استفاده کند. وی اضافه کرد: در این شرایط چه باید می کردم ؟ آیا باید با پای پیاده به شهرداری می رفتم یا اینکه از سایر شهروندان پول قرض می گرفتم؟ من فقط کیف پولم را جا گذاشته بودم.این خبر را که مربوط به مدتی پیش است بخوانید: شهردار استکلهم به دلیل پرداخت هزینه بنزین خودروی شخصی اش از بیت المال، مجبور به کناره گیری شد.

وی در نهایت مجبور به کناره گیری از سمت شهردار استکلهم شد.

تمام این اتهام شهردار استکلهم این بود که خانم شهردار با استفاده از کوپن های دولتی (ژتون)، برای خودروی شخصی خود بنزین زده است.

منتقدان و مطبوعات در سوئد گفته اند: اگر شهردار از اموال عمومی استفاده شخصی کند پس دیگر کارمندان شهرداری با اموال عمومی به دست آمده از مالیات های عمومی، چه می کنند و این مبالغ را چگونه هزینه می کنند؟

البته شهردار استکلهم در واکنش به این انتقادات قسم یاد کرده که در پمپ بنزین، متوجه جا گذاشتن کیف پول خود می شود و لذا مجبور شده از کوپن های دولتی برای پرداخت هزینه بنزین استفاده کند.

وی اضافه کرد: در این شرایط چه باید می کردم ؟ آیا باید با پای پیاده به شهرداری می رفتم یا اینکه از سایر شهروندان پول قرض می گرفتم؟ من فقط کیف پولم را جا گذاشته بودم.

البته مطبوعات و منتقدان این توجیه های خانم شهردار را نپذیرفته و گفتند: این توجیه ها برای شهردار استکلهم مناسب نیستند و وی می توانست به جای خیانت در امانت، خودروی خود را ترک و از وسایل حمل و نقل عمومی برای رسیدن به مقصد استفاده کند.

شهردار استکلهم علاوه بر کناره گیری از سمت خود، از جایگاه حزبی اش نیز به عنوان رئیس حزب، کنار گذاشته شد تا به کلی از صحنه سیاسی سوئد حذف شود.

یک رویداد مشابه در فنلاند

این درحالی است که پیش از این وزیر بهداشت فنلاند نیز به دلیل کشف فساد مالی اش مجبور به استعفا شد.

این وزیر فنلاندی به هزینه دولت، سه مرتبه با همسر خود تماس تلفنی بین المللی برقرار کرده بود.

این حادثه باعث خشم و عصبانیت افکار عمومی و مطبوعات فنلاند شد چرا که این فرد با سوءاستفاده از جایگاه خود به عنوان وزیر کابینه با هزینه پرداختی توسط مالیات دهندگان فنلاندی سه مکالمه بین المللی شخصی انجام داده بود.

این وزیر فنلاندی نه تنها استعفا کرد بلکه پرونده ای برای وی در دادگاه تشکیل و مجبور شد هزینه این سه تماس تلفنی بین المللی را بپردازد.

Sunday, December 19, 2010

آقای علی دایی ! پس کو " بی بی ات فاطمه زهرا " که این باخت های مفتضحانه را به گردنش بیندازی ؟

بالاخره خود این جناب علی دائی هم افتاد تو کوزه ! باخت های پیاپی و مفتضحانه پرسپولیس به جایی رسید که علی دائی هم نتوانست با کمک " خانم فاطمه زهرا " کاری بکند . تنها کاری که کرد استعفا بود . این استعفا را به فال نیک میگیرم چرا که باید مسئولیت پذیر بود . راستش را بخواهید متحیر شدم وقتی چند سال پیش از زبان همین آقای علی دائی ( کسی که سابقه تحصیلات دانشگاهی نیز دارد ) شنیدم که برد تیم پرسپولیس ( مسابقه و جایش را یادم نیست ) کار خانم فاطمه زهرا بوده است . تمام زحمات و تلاشهای بازیکنان و کادر ملی و سرمایه گزاری های عظیم به هیچ انگاشته شد و اعتبار این برد یکسره به حساب اعتقادات شخصی علی دائی - تازه اگر واقعاً اعتقادی هم در میان بوده باشد ، من شک دارم - واریز شد . فرهنگ چاپلوسی و پاچه خواری نتیجه ای جز این ندارد . نمیشود وقتی میبریم بگوییم با عنایات فلانی و بهمانی بود و وقتی میبازیم تقصیر خودمان باشد . باید پذیرفت که فوتبال نیاز به مدیریت ، تلاش ، بازیکن خوب ، تاکتیک و تکنیک مناسب و کار خالص ورزشی دارد . مملکت و به تبع آن ورزش را نمیتوان با عنایات خاصه به پیش برد . علی دایی باید زیر تیغ انتقاد برود و مرد میدان باخت باشد و شانه از زیر بار مسئولیت خالی نکند . باید بگوید که تیم پرسپولیس را نمیتوان به سپاه پاسداران و فرماندهان بیلیاقت و بیسواد و جنایتکار آن سپرد و توقع برد داشت . به مردگان هم کاری نداشته باشند . همین

Friday, December 10, 2010

میر حسین جان ! من حسین و زینب را نه دیده ام و نه حس کرده ام ، می خواهم الگوی من کسی مانند تو باشد

جناب آقای مهندس موسوی گرامی ، میر حسین عزیز
من یک ایرانی ام ، به ایرانی بودن خودم هم افتخار می کنم ! می خواهم الگوی حرکت و منش سیاسی ام هم ایرانی باشد . گناه که نیست ؟ من هر اعتقاد مذهبی که دارم برای خودم محفوظ ! اعتقاد شما هم همینطور . چرا ما باید هنوز هم از افسانه ها و اسطوره های مذهبی الگو بگیریم ؟ چرا نباید یک الگوی ایرانی داشته باشیم ؟ چرا نباید الگوی جوانمردی و شجاعت و پایمردی جوان ایرانی ، خود شما باشید ؟ شمایی که هم قابل رؤیت هستید ، هم حس می شوید ، هم واقعیت عینی غیر قابل انکار دارید . من به سهم خودم دیگر از این افسانه سرایی ها خسته شده ام . هر آن چه امروز به سرمان می اید ، بیش از همه از جانب کسانی است که بزرگترین داعیه داران این شخصیت ها هستند . اما نتیجه چی ؟ نمی خواهم به اعتقاد کسی اسائه ادب کنم اما می توانم حداقل با شما درد دلی بکنم . وقتی شما به دیگران توصیه می کنید که بمانند و کار زینبی بکنند تکلیف کسانی را که نه به اسلام ، نه به شیعه ، نه به زینب و نه به حسین اعتقاد دارند ولی با شدت و حدت هر چه تمامتر ایرانی هستند و به ایرانی بودن خود می بالند روشن نمی کنید . چرا با این تعابیر که برای بسیاری خوشایند و دلنشین نیست ، دایره طرفداران و دوستان خودتان را کوچک می کنید ؟ بخدا خسته شدیم از این آویزانی به فرهنگ و زبان عربی ! اعرابی که امروزه می بینید و میبینیم که حاضر نیستند سر به تنمان باشد . خلط مبحث نشود اما باید بگویم ما امروز بیش از هر زمان دیگر باید بر ایرانی بودن و هویت ایرانی خود پای فشاریم . رمز پیروزی ما در چسپیدن به هویت ملی مان است و بس . پاینده باشید

Monday, December 6, 2010

مأموریت خداوند برای چندمین سال پیاپی با پیشنهاد شورای نگهبان و تأیید مقام معظم رهبری تمدید شد

در پی آخرین اظهارات جنتی در خصوص هم ارز بودن عبادت خداوند و اعتقاد به ولایت فقیه ( آنهم نه هر فقیه دست و رو نشسته ای ، بلکه سرور کائنات و فخر خلقت حضرت آیت الله العظمی خامنه ای ) و نیز با عنایت به سابقه طولانی آیت الله جنتی در امور خلقت از زمان انقراض دایناسورها ! بالاخره دست آقایان رو شد و معلوم شد که الآن چند سال است مأموریت خداوندی خداوند ، فقط با پیشنهاد شورای نگهبان و تأیید ولی فقیه است که دارد تمدید میشود . بدیهی است اگر خداوند بچه خوبی نباشد و زیادی بخواهد موی دماغ شود ، سال آینده از مقام خود عزل و مجبور به مکیدن مقادیر معتنابهی سماق خواهد شد . از ما گفتن بود

Friday, December 3, 2010

تئوری رژیم این است : خودت ترور کن ! بنداز گردن دیگران

روزگار سختی را میگذرانیم . با دشمنی سفاک و غدار دست به گریبانیم که نه تنها بویی از انسانیت نبرده است بلکه نه دوست سرش میشود و نه دشمن . شما هر که باشی و هر شغلی که داشته باشی مادام اینکه مزدوری نکنی - یا نخواهی به مزدوری ادامه دهی - دیگر در حلقه دوستان نیستی . تاریخ مصرف دوستان رژیم بسیار کوتاه است و به طرفة العینی تبدیل به دشمن و عنصر خطرناک میشوی و لاجرم خونت حلال میشود . سناریو هم اتفاقاً بسیار ساده است : صبح که از خانه ات بیرون می آیی ، بمبی در کنار ماشینت منفجر می شود و نه تنها تو بلکه هر کس که در کنار توست همراه باتو دود میشود و به آسمان می رود . آنهم در کشوری که به ادعای رئیس امنیت خانه مبارکه ( بخوانید وزارت اطلاعات ) گر بر سر خاشاک یکی پشه بجنبد ، جنبیدن آن پشه عیان در نظر ایشان است ! اینان حتا از قبل از انفجار از آن خبردار میشوند و مجرمین را قبل از ارتکاب جرم دستگیر و گاه حتا محاکمه و اعدام می کنند . چیزی هم که - از دولتی سر رهبر دیوانه رژیم - زیاد است دشمن است که محدود به یک یا دو کشور نمیشود . امروز بیش از 65 میلیون ایرانی دشمن رژیم هستند و بهیچ عنوان هم قدرت اعلام برائت ندارند . حکم اعدام و نابودی ایران و ایرانی و ایرانی گری الان بیش از 31 سال است که صادر شده است . اما .... اندکی صبر ، سحر نزدیک است ! به امید سرنگونی رژیم تبه کار جمهوری اسلامی و برقراری یک دولت دموکرات و سکولار با رأی مستقیم همه ایرانی ها

Thursday, December 2, 2010

قابل توجه ناصر محمد خانی : صیغه ساعتی پنجاه هزار تومان ! هستی ؟

اجازه دهید چیزی ننویسم چون هر آنچه میخواستم بگویم در قالب همین یک تیتر ساده گفتم