برایم جالب است بدانم که آقای خاتمی جداً به چه کسی رأی دادند ؟ به کسانی که پای خامنه ای را می بوسند یا کسانی که دست او را می بوسند ؟ به کدام مزدور خامنه ای رأی دادند ؟ کاندیدای اصلاح طلب که نداشتند ! هر چه بود مزدور بود و مزدور
Noor Afkan
Friday, March 2, 2012
امروز شرم در مقابل برخی از مدعیان اصلاح طلبی شرمنده شد !
خاتمی و حسن خمینی و هاشمی در انتخابات شرکت کردند . نمی دانم اینان به طرفداران خامنه ای رأی دادند یا به طرفداران خامنه ای ؟ به هر کسی رأی داده باشند رسمن به مردم پشت کردند و شرم را در مقابل خوشان شرمنده کردند
Thursday, March 1, 2012
آ سید علی! این مردم سالهاست دقیقاً همان کاری را می کنند که شما بدتان می آید
به جرأت می توان گفت که اکثریت مردم ایران - حداقل از سال هفتاد و شش - بطور آشکاری همیشه راهی را رفته اند که می دانسته اند خامنه ای نمی خواهد . از کسی پشتیبانی کرده اند که حدس می زده اند که خامنه ای از او خوشش نمی آید . همیشه او را مسخره کرده اند و هرگز به دلخواه خود در مراسمی که او حضور دارد شرکت نکرده اند . این بار هم چون می دانند که همه کاندیداها به رغم تفاوت ظاهری که در نام و عنوان و تبلیغات انتخاباتی دارند مورد تأیید خامنه ای هستند و کاری غیر از "بله قربان" گفتن بلد نیستند ، اساساً در انتخابات شرکت نخواهند کرد تا یک بار دیگر به خامنه ای ثابت کنند که در خلاف جهت او راه می روند . تا یک بار دیگر به او بگویند : خامنه ای ! برو گمشو
Thursday, December 15, 2011
یک زمانی کشور ما هم یک "روز مادر" درست و حسابی و بیاد ماندنی داشت : 25 آذر
آیا می توان الآ ن در ایران کسی را پیدا کرد که به محض مواجه شدن با این پرسش که "راستی امسال روز مادر چه روزی است" جواب مشخصی داشته باشد ؟
آیا روز مادرو روز پدر نباید در تقویم هجری شمسی جایی داشته باشند ؟
برای آنان که روز بیست و پنج آذر را هنوز روز مادر می دانند : روز مادر گرامی باد
روز مادر بر مادران داغدار پارک لاله گرامی باد
Thursday, December 8, 2011
جمهوری اسلامی آدرس را داد ! رضا پهلوی خطرناک ترین دشمن موجودیت نظام است
خبر مربوط به پخش شایعه همکاری و ارتباط آقای رضا پهلوی با سران جنبش سبز ( یا به تعبیر کیهان سران فتنه ) آقایان مهندس موسوی و کروبی و پخش تکذیبیه قاطع از طرف آقای پهلوی ( در شرایطی که آن آقایان دسترسی به هیچ منبع اطلاع رسانی ندارند ) جدا از نشان دادن مجدد روحیه دروغپردازی کیهان ( بعنوان سخنگوی رسمی نظام ولایت فقیه ) ناخواسته پرده از یک راز بزرگ برداشت : آقای رضا پهلوی خطرناکترین و بالقوه ترین دشمن موجودیت نظام است . در بررسی چرایی این موضوع، بعنوان نمونه می توان به افزایش روزافزون محبوبیت ایشان در میان قشر جوان و همچنین مقبولیت بین المللی شان که به دور از هر گونه تعصب باید گفت بهترین تصویر را از یک مخالف نظام ارتجاعی و استبدادی جمهوری اسلامی نشان می دهد، اشاره کرد. اینجاست که باید روی سخن را به سمت همه کسانی برگرداند که در سرشان رؤیای آزادی میهن دارند و در این راه سالهاست به مبارزه با رژیم پرداخته اند. تک تک این مبارزان که اکثریت شان از دید این نگارنده به حق قابل احترام هستند و می بایستی روزی مورد تقدیر قرار گیرند، در گذشته ای دور یا نزدیک یا بنوعی با این رژیم ارتباط داشته اند یا تعلقات حزبی و سیاسی خاصی را دنبال می کرده اند. این را از این جهت بیان کردم که بگویم کسی نیست که در این میان بدور از هر گونه خطا و اشتباه باشد و اگر قرار باشد همه را زیر ذره بین ببریم به هر حال می توان آنقدر پیدا کرد که کسی نمره بیست نگیرد. هستند در این میان کسانی که همیشه آقای رضا پهلوی را تنها به دلیل کارهایی که پدر و پدربزرگ ایشان انجام داده اند تکفیر می کنند ( که البته موضوع بحث من نیست چرا که بسیاری از این سیاه نمایی ها صرفاً جنبه تبلیغاتی و تخریب دارد و منصفانه نیست ) و غافلند از اینکه گر حکم شود که مست گیرند، در شهر هر آنکه هست گیرند! براستی آیا تاکنون با خود اندیشیده ایم که چه کسی است که معصوم باشد و تاکنون هیچ خطایی از او سر نزده باشد؟ با پوزش از این بزرگان مجبورم برای روشن شدن موضوع تعدادی اسم بیاورم چرا که باور دارم همه این بزرگواران اگر چه ممکن است در مقطعی از گذشته خود، گوشه تاریکی در پرونده فعالیت سیاسی و اجتماعی شان داشته باشند ( که شاید آن هم با نیت خیر و صرفاً بدلیل اشتباه تاکتیکی بوده است ) ولی عملکرد امروزشان در جهت درست ( یا درست ترین جهت ممکن ) است و خدشه ای بر ایشان وارد نیست : کسانی حتا مانند آقایان مهندس موسوی و کروبی و سروش و کدیور و مهاجرانی و کرباسچی و سازگارا و اکبر گنجی و نوریزاده و مجتبی واحدی واردشیر امیرارجمند ومحسن مخملباف و اعضای احزاب و گروههای متعدد سیاسی داخلی و خارجی از جمله چپ کارگری،مجاهدین خلق،احزاب کرد، تحکیم وحدت،اتحادیه های دانشجویی و دانش آموزی، مشروطه خواهان و سلطنت طلب ها ، نهضت آزادی و جبهه ملی و غیره و غیره که شمارشان از حوصله این نوشتار خارج است، اگر بنا باشد که بدلیل هر آنچه در گذشته انجام داده اند یا توسط کسانی منتسب به آنها انجام شده است، مورد مداقه و قضاوت تیزبینانه قرار گیرند و با دیدن کوچکترین خطای سهوی یا عمدی از گردونه خارج شوند به شما قول می دهم که کسی نمی ماند که سکاندار این مبارزه باشد. بنابراین حال که جمهوری اسلامی، خود اذعان دارد که آقای رضا پهلوی خطرناکترین تهدید برای موجودیتش است چرا نباید حول ایشان جمع شد و در کنار ایشان به کار گروهی و شورایی پرداخت و سمت و سوی مبارزه را از این رخوتی که گرفتارش شده است تغییر جهت داد و به مسیر درست برگرداند. من بر این باورم که آقای رضا پهلوی این ظرفیت و پتانسیل را دارد که بتواند همه مبارزان و مخالفان را در کنار هم جمع کند و با تشکیل شورایی متکثر از همه مخالفان، بعنوان راهبر یا سخنگوی شورا، کنگره ملی یا هر اسمی که بر آن بتوان نهاد، بتواند ضمن سامان بخشی به جنبش آزادیخواهی ایرانیان، با جهان خارج نیز به گفتگو بنشیند و با کمک همگانی، در راستای رسیدن به یک ایران آزاد و آباد تلاش کند و مقدمات تشکیل یک حکومت مردمی مبتنی بر اعلامیه جهانی حقوق بشر را مهیا کند. مطمئنم که رهایی کشورمان از چنگال رژیم دیکتاتوری جمهوری اسلامی تنها در گرو اتحاد و هماهنگی همه مبارزان راه آزادی است و بر این باورم که این مسیر از پررنگ شدن هر چه بیشتر نقش آقای رضا پهلوی می گذرد. این را کیهان هم با همه بلاهت ذاتی اش می داند
Thursday, August 4, 2011
رمز پیروزی مردم سوریه سه کلمه است : الشعب السوری الواحد - مردم متحد سوریه
در جایی دیگر به مقایسه اپوزیسیون سوریه و همتای ایرانی آن پرداختم و قصد تکرار مکررات ندارم اما در همانجا هم نوشتم که نقش اصلی را در این میان خود مردم سوریه ایفا می کنند . در یکی از کلیپ های تظاهرات با شعاری مواجه شدم که معتقدم دلیل اصلی پیشرفت مبارزات مردمی و پیروزی قریب الوقوع آنان است : الشعب السوری الواحد ! یعنی مردم متحد و یکپارچه سوریه .
یعنی تا جایی که به مخالفت با رژیم اسد مربوط می شود ما نه چپ داریم نه راست ! نه اصلاح طلب حکومتی و نه اصلاح طلب غیر حکومتی ! نه سلطنت طلب داریم نه مشروطه خواه ! نه مجاهد ، نه چریک ، نه توده ای ، نه مذهبی ، نه مسلمان ، نه مسیحی ، نه سکولار ، نه پرچمی ، نه 28 مردادی ، نه کانال تلویزیونی لس آنجلسی و نه هیچ چیز دیگر ! هر چه هست مردم است و هر چه هست سوریه است و هر چه هست یک هدف مشترک است : سقوط نظام دیکتاتوری خاندان بنی اسد و حزب بعث و دادن قدرت به همه مردم با هر سلیقه و روش و منش سیاسی که دارند . متحد در برابر دشمن مشترک ! همین
یعنی تا جایی که به مخالفت با رژیم اسد مربوط می شود ما نه چپ داریم نه راست ! نه اصلاح طلب حکومتی و نه اصلاح طلب غیر حکومتی ! نه سلطنت طلب داریم نه مشروطه خواه ! نه مجاهد ، نه چریک ، نه توده ای ، نه مذهبی ، نه مسلمان ، نه مسیحی ، نه سکولار ، نه پرچمی ، نه 28 مردادی ، نه کانال تلویزیونی لس آنجلسی و نه هیچ چیز دیگر ! هر چه هست مردم است و هر چه هست سوریه است و هر چه هست یک هدف مشترک است : سقوط نظام دیکتاتوری خاندان بنی اسد و حزب بعث و دادن قدرت به همه مردم با هر سلیقه و روش و منش سیاسی که دارند . متحد در برابر دشمن مشترک ! همین
Thursday, July 14, 2011
اگر موسوی و کروبی دیگر هرگز برنگردند چه ؟ آیا ما مسئول نیستیم ؟ آیا ما برنامه ای داریم یا نه ؟
اگر چه با افزایش روزافزون فشار جهانی بر رژیم جمهوری اسلامی برای آزادی هر چه سریعتر آقایان مهندس موسوی و شیخ مهدی کروبی ، امیدواریم این اتفاق هر چه زودتر رخ دهد اما بیایید برای لحظه ای تصور کنیم که ما دیگر هرگز موسوی و کروبی را زنده نبینیم ! به هر حال جمهوری اسلامی دستش به خون هزاران هزار نفر انسان بیگناه آلوده است و کشتن این دو نفر هم ( مستقیم یا غیر مستقیم ) برای او کار سختی نیست . یا اصلاً شاید یک کسی پیدا شد و خودسری کرد و مرتکب این خریت شد . خوب ! تکلیف چیست ؟
آیا براستی ما مسئول نیستیم ؟
آیا ما می توانستیم کاری بکنیم و نکردیم ؟
آیا ما شیرازه مان از هم فرو خواهد پاشید یا برای آن زمان هم برنامه ای داریم ؟
آیا کسی هست که بتوان به او اعتماد کرد ؟
آیا در این فاصله تلاش کرده ایم با کنار گذاشتن اختلافات مان ، دور هم گرد آییم و متشکل گردیم ؟
آیا هیچ جمعی بوجود آمده است که مورد اعتماد و وثوق اکثریت مردم و فعالین سیاسی داخل و خارج باشد ؟
آیا ادامه وضع موجود و خلاء فرد یا افراد جانشین و عدم برنامه ریزی و تشکل مورد نیاز ، رژیم را در عملی کردن نقشه شیطانی اش جری تر نخواهد کرد ؟
آیا آنان بسادگی نخواهند گفت که هر چه هست همین دو نفر هستند ، پس سرشان را زیر آب کنیم و قال قضیه را بکنیم ؟
آیا ادامه تکروی ها و خود محوری های فعلی چراغ سبزی برای نابودی این دو نفر نخواهد بود ؟
اینها پرسش هایی هستند که باید هر کدام از ما در خلوت خودمان و در جمع های چند نفره مان از خود بپرسیم و پاسخی محکمه پسند برایشان پیدا کنیم . می ترسم دیر شود !
زنده باد آزادی
پاینده باد ایران
آیا براستی ما مسئول نیستیم ؟
آیا ما می توانستیم کاری بکنیم و نکردیم ؟
آیا ما شیرازه مان از هم فرو خواهد پاشید یا برای آن زمان هم برنامه ای داریم ؟
آیا کسی هست که بتوان به او اعتماد کرد ؟
آیا در این فاصله تلاش کرده ایم با کنار گذاشتن اختلافات مان ، دور هم گرد آییم و متشکل گردیم ؟
آیا هیچ جمعی بوجود آمده است که مورد اعتماد و وثوق اکثریت مردم و فعالین سیاسی داخل و خارج باشد ؟
آیا ادامه وضع موجود و خلاء فرد یا افراد جانشین و عدم برنامه ریزی و تشکل مورد نیاز ، رژیم را در عملی کردن نقشه شیطانی اش جری تر نخواهد کرد ؟
آیا آنان بسادگی نخواهند گفت که هر چه هست همین دو نفر هستند ، پس سرشان را زیر آب کنیم و قال قضیه را بکنیم ؟
آیا ادامه تکروی ها و خود محوری های فعلی چراغ سبزی برای نابودی این دو نفر نخواهد بود ؟
اینها پرسش هایی هستند که باید هر کدام از ما در خلوت خودمان و در جمع های چند نفره مان از خود بپرسیم و پاسخی محکمه پسند برایشان پیدا کنیم . می ترسم دیر شود !
زنده باد آزادی
پاینده باد ایران
Subscribe to:
Posts (Atom)